سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/138697527378971.jpg
بازی سیاسی در دانشگاه ها
دوشنبه 93/4/16 ساعت 2:33 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
حجت‌الاسلام و المسلمین کلانتری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران:

نباید بگذاریم مانند دوران اصلاحات بازی‌های سیاسی در دانشگاه‌ها باب شود/وزارت علوم به ابلاغیه حجاب‌وعفاف ورود کند

مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران با بیان اینکه نباید بگذاریم مانند دوره اصلاحات جریان‌های جدید و بازی‌های سیاسی در دانشگاه‌ها باب شود، گفت: کسی که خواهان سیاسی کاری در محیط دانشگاه است، قطعا خیانت کرده و روند علمی کشور را با رکود مواجه می‌کند.
"ابراهیم کلانتری" در گفتگو با خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، با بیان اینکهعملکرد نادرست، عزل و نصب‌های سیاسی، پررنگ کردن مسائل سیاسی و توجه نکردن به تذکرات نمایندگان، طرح استیضاح وزیر را رقم زد، اظهار داشت: فرجی‌دانا می‌بایست با استفاده از رفتارهای مناسب دغدغه‌ها را برطرف کند.
 
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران با بیان اینکه قطعا بردن دانشگاه‌ها به سمت فضاهای سیاسی‌کاری یک سم مهلک است، اضافه کرد: سوق دادن فضای علمی دانشگاه‌ها به سمت و سوی سیاسی کاری یک آسیب جدی بوده و این امری روشن است و هیچ تردیدی در آن نیست.

وی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشگاهیان، بیان داشت: تذکرات و رهنمود‌های رهبر انقلاب چراغ راه دانشگاهیان و اندیشمندان علمی بوده و مورد قبول همه‌ آنان است.

حجت‌الاسلام و المسلمین کلانتری با بیان اینکه سالهای سال با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و توصیه‌های وی فضای دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها به سمت تحول علمی پیش رفته و به جایگاه قابل قبول در دنیای جدید رسیده‌، گفت: امروز نباید بگذاریم مانند دوره اصلاحات جریان‌های جدید و بازی‌های سیاسی در دانشگاه‌ها باب شود.

وی اظهارداشت: کسی که خواهان سیاسی کاری در محیط دانشگاه است، قطعا خیانت کرده و روند علمی کشور را با رکود مواجه می‌کند. چرا که این امر ضربه بزرگی به جامعه علمی است، لذا هیچ‌کس مجاز نیست که فضای علمی را دست‌خوش اینگونه اعمال قرار دهد.
 
حجت‌الاسلام و المسلمین کلانتری ادامه داد: البته با‌شناختی که از وزارت علوم داریم، آن‌ها انسان‌های دلسوز و عالمی هستند که تنها دغدغه علمی و پیشرفت کشور را دارند ولی تلقی عمومی از آنها بیانگر چیزی دیگر است.
 
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران با بیان اینکه زمانی که رهبر معظم انقلاب راه را نشان می‌دهد، همه مسئولین مکلفند با دقت آن را انجام دهند، گفت: در گام نخست برای پیشبرد اهداف علمی کشور، مدیران، وزیر علوم، روسای دانشگاه‌ها و روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی می‌بایست با استفاده از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب راه را برای همگان روشن کند.

حجت‌الاسلام و المسلمین کلانتری با اشاره به اینکه وزیر علوم باید در تصمیم‌گیری‌های دانشگاه آزاد نیز نقش خود را ایفا کند و ابلاغیه این دانشگاه درباره حجاب و عفاف امری نامطلوب است، تصریح کرد: امر فرهنگ سازی در دانشگاه‌ها به عهده حراست نیست؛ اما این نهاد باید در زمینه رعایت حجاب و عفاف که امری ملی است، دخالت داشته باشد.

وی ادامه داد: بخش تذکرات در صحنه و جلوگیری از برخی تخلفات حجاب وعفاف قطعا تنها وظیفه حراست دانشگاه‌هاست، اگر در یک دانشگاه تخلفی به صورت آشکار پیش بیاید، حراست‌ها مسئول اصلی این جریان‌ها هستند.
 
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران در پایان خاطر نشان کرد: در بحث فرهنگ سازی حجاب و عفاف نباید اشتباه شود که تنها به عهده نهاد فرهنگی دانشگاه بوده و مابقی مسئولیت‌ها تعطیل شود، کار فرهنگی قطعا باید انجام شده و حوزه‌های دیگر هم باید به موقع کارها را انجام دهند.
منبع: باشگاه خبرنگاران



شرح حدیث رهبر انقلاب
یکشنبه 93/4/15 ساعت 2:55 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

در حال وضو هم از خداوند سؤال کنید

با غفلت وضو نگیرید، در حال وضو هم از خدای متعال سؤال بکنید، یعنی دعا بخوانید، با خدای متعال حرف بزنید، تلاوت قرآن بکنید.

ویژه‌نامه ضیافت - مشرق در ماه مبارک رمضان، روزانه، شرح یکی از احادیث اخلاقی مقام معظم رهبری که در ابتدای درس خارج معظم‌له مطرح می‌شود را برای مخاطبین منتشر می‌کند.

حدیث   :

و کان فی وصیتّه (صلی‌الله علیه و آله) لعلیٍّ (علیه‌السلام): و علیکَ برَفعِ یدَیک فی صلاتکِ و تقلّبهُما، و علیک بالسؤال عند کلّ وضوء.[1]

ترجمه:

در وصیت پیامبر به امیرالمؤمنین (ع) آمده است: بر تو باد که در نماز دستهایت را بلند کنی و بعد پایین بیاوری و بر تو باد که در تمام مدت وضو نیز دعا کنی و از خدا مسئلت بجویی.

شرح:

از جمله وصایای نبیّ مکرّم (صلی‌الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این است که: در نماز، دستت را بلند نموده و دعا کن! یعنی این قنوتی که در نماز جزو مستحباّت است، این را حضرت توصیه می کنند که انجام بگیرد؛ به سبب این که این کار، توجه انسان را در نماز تضمین می کند. از حالت یک عملِ عادیِ معمولی ای که انسان به حسب عادت انجام می دهد، قنوتنماز را از این حالت می تواند خارج کند. که در وسط نماز، انسان توجه می‌کند به خدای متعال، در قنوت یا تحمید و تسبیح و تهلیل است، یا دعا و طلب حاجت است. عبارت «تقلبّهما»، ظاهرا ناظر به این است که در حال قنوت، انسان وقتی دستش را تکان می دهًد، بالا می برد، پایین میآورد، این، دعا را در نماز تقویت و تأکید می کند. این جمله اهمیت دعا را نشان می‌دهد.حدیث

وضو هم مقدم? نماز است، نمازذکرِ خالص است، ذکر بدون شائب? هیچ چیز دیگری، اوّل تا آخر نماز ذکر است. وضو را هم داخل در همین گستر? ذکر الهی قرار بدهید! با غفلت وضو نگیرید! در حال وضو هم از خدای متعال سؤال بکنید! یعنی دعا بخوانید! با خدای متعال حرف بزنید! تلاوت قرآن بکنید! بدیهی است مهمترین و کارآمدترینِ توصیه‌ها، در این کلام شریف و نورانی وجود دارد. هم? اینها انسان را به خدا متوجه می‌کند؛ اللهم ارزُقنی ذِکرَک و شُکرَک و اةنابةَ و الرغبةَ إلیک، این حالتِ انابه و رغبت و توجه به خدا، روحِ عمل در زندگی انسان است، که انسان، قلبش با خدای متعال مرتبط باشد، متذکر خدای متعال باشد، از خدای متعال بخواهد، به خدای متعال پناه ببرد، از خدای متعال کمک بخواهد.

این تعبیرات گوناگونی که در دعاهای مختلف هست، این دعاها هم واقعاً جزو نعِم بزرگ الهی در حق ما است، گمان نمی کنم در هیچ مذهبی، در هیچ نحِله ای از نحلههای الهی این همه دعا وجود داشته باشد که در شیعه وجود دارد، دعاهای مأثوری که از ائمه:رسیده، این صحیف? سجادیه، دعاهای گوناگون دیگر از ائمه:

به مناسبت‌های مختلف، بدون مناسبت، اینها نعمت‌های بزرگی است، که خالصذکر الهی را به انسان تعلیم می دهد.[2]



[1]- الشافی، صفحه 829

[2]- 20/1/1392

منبع: مشرق نیوز


برچسب‌ها: امام خامنه ای

خسارات 120 ساله انگلیس به ایران
سه شنبه 93/4/10 ساعت 2:29 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
منصوری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران عنوان کرد

تاکید اسناد CIA به تشکیلات فراماسونری انگلیس در تهران/ وزارت خارجه مسئول تهیه لیست خسارات 120 ساله انگلیس

سفیر سابق ایران در چین گفت: ما می‌توانیم از خسارت‌ها و اقدامات انگلیس علیه ایران یک لیست بلندبالا تهیه کنیم که مسئولیت این امر به عهده وزارت خارجه است تا با جمع آوری اسناد مربوطه قضیه را از طریق مجامع حقوقی بین‌المللی پیگیری کند .
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ تاکنون مقامات انگلیس به طور رسمی به نقش لندن در کودتای 28 مرداد اعتراف نکرده‌اند و این موضوع به نحو مرموزی مخفی نگه داشته شده است.

اما در سندی که روز جمعه با عنوان "نبرد برای ایران" (THE BATTLE FOR IRAN) در وب سایت "آرشیو امنیت ملی" آمریکا قرار گرفت، حداقل در دو مورد به نقش انگلیس اشاره شده است.

برخی از صفحات اسناد جدید که مربوط به نقش لندن در کودتاست پاک شده‌اند تا دخالت این کشور همچنان مرموز باقی بماند، اما حداقل در دو جا از انگلیس نام برده شده است.

به گزارش "آرشیو امنیت ملی" آمریکا در اولین مورد گفته شده «دو کشور انگلیس و آمریکا به طور رسمی پذیرفته‌اند که این عملیات پس از آن انجام شده که راه‌های معمول و منطقی برای تعامل بین‌المللی و داد و ستد با ایران به شکست انجامیده است» و در مورد دوم اشاره شده که چند هفته قبل از آغاز عملیات، یک مقام وزارت خارجه آمریکا تأکید کرده که اگر قرار باشد کودتا پیش برود، لندن باید تعهدی جدی برای داشتن رویکردی منعطف درباره حل و فصل اختلافات نفتی با دولت ایران داشته باشد.

انگلیس، مدت زمان کوتاهی بعد از این موضوع موافقت با این شرط را به اطلاع رسانده است.

کرمیت روزولت جونیور رئیس شعبه خاورمیانه سازمان جاسوسی آمریکا که بعدها فرمانده عملیات کودتای 28 مرداد شد می‌گوید: از شهریور 1330 در سازمان‌های دولتی آمریکا نگرانی از مصدق پدید آمده بود و رشد می‌کرد و آنان از همان زمان وارد تماس‌هایی با مخالفین مصدق شده بودند.

وی اعتراف می‌کند که درست در همین زمان شرکت سابق نفت ایران و انگلیس از او خواسته‌ است که نقشه سرنگونی مصدق را مشترکاً بررسی کنند.

کرمیت روزولت فرمانده عملیات کودتای 28 مرداد

روزولت می‌نویسد:«مصدق مناسبات دیپلماتیک با انگلستان را قطع کرد... یک هفته بعد من در تهران بودم ... ماه نوامبر (آبان) هنگام بازگشت از تهران به کشورم از لندن گذشتم.

شرکت نفت ایران و انگلیس با من تماس گرفت. سخنگوی آن‌ها کوچران بود. آن‌ها به هیچ چیز جز برانداختن مصدق نمی‌اندیشیدند»

 
در گزارش سازمان سیا نتیجه گرفته شده "انگلیسی ها از چند نظر درباره دشمنانشان قضاوت‌های نادرستی به عمل آوردند و همین قضاوت‌ها و اقدامات نادرست آنها بود که مصدق را وادار به تصمیم‌گیری‌های غیرقابل دفاع کرد. رویکرد عجولانه انگلیس همچنین خطر جنگ با شوروی را ایجاد کرد."

در این اسناد مانند بسیاری منابع تاریخی دیگر به نمونه‌هایی از ویژگی‌های منفی شخصیتی شاه مخلوع هم اشاره شده است. در این اسناد آمده: «ضعف وی در تصمیم گیری و تلقین پذیری‌اش از نصایح بد، شهره خاص و عام بودند.»

"جواد منصوری" درباره اسناد مربوط به دخالت انگلیس در کودتای 28 مرداد در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران گفت: در این اسناد مطالبی در مورد شناسایی و متمرکز کردن افراد به وسیله انگلیس افشا شده که بیشترین تاکید آن به تشکیلات گسترده فراماسونری انگلیس در ایران، و افراد زیادی که می‌شناختند هست، لذا در این اسناد بیشتر بر این تکیه شده که انگلیس برای جمع‌آوری و منسجم کردن این افراد در ایران کمک بزرگی کرده است.

این کارشناس سیاست خارجی در پاسخ به سوالی مبنی بر همزمانی افشای این اطلاعات با موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران اظهار داشت: دولت آمریکا بیش از 4 سال است که به طور جدی دنبال بازگشایی سفارتش در تهران است و همچنان این قضیه را دنبال می‌کند، بنابراین نمی‌تواند مخالف بازگشایی سفارت انگلیس در تهران باشد.

وی در مقایسه‌ی مسیر پر پیج و خم و ناهموار آمریکا، با مسیر نسبتا هموار انگلیس جهت برقراری روابطی متفاوت از گذشته با ایران تاکید کرد: آمریکایی‌ها خودشان هم می‌دانند که برای عادی سازی روابطشان باید مراحل متعدد و بسیار سختی را طی کنند، در حالی که روابط ایران و انگلیس تنها یک مرحله سخت دارد و آن راه اندازی سفارت است! اما آمریکایی‌ها برای راه اندازی سفارت خیلی کارها باید کنند، که آزاد کردن اموال و دارایی‌های ایران در آمریکا نمونه‌ای از آنهاست و باید حتما انجام دهند، اما دولت آمریکا نمی‌خواهد این کار را انجام دهد.

سفیر سابق ایران در چین با بیان اینکه انگلیس خسارت‌های سنگینی را در 120 سال گذشته به ایران وارد کرده خاطرنشان کرد: ما می‌توانیم از خسارت‌ها و اقدامات انگلیس علیه ایران یک لیست بلندبالا تهیه کنیم که مسئولیت این امر به عهده وزارت خارجه است تا با جمع آوری اسناد مربوطه قضیه را از طریق مجامع حقوقی بین‌المللی پیگیری کند.
 

وی در پایان گفت: خسارت‌هایی که انگلیس به ایران وارد کرده در یک مصاحبه نمی‌گنجد بلکه باید کتاب‌ها و اسناد زیادی فراهم آورد. 

منبع: باشگاه خبرنگاران




آیات قران در کلام امام خامنه ای
سه شنبه 93/4/10 ساعت 2:20 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

 

پرکاربردترین آیات قرآن در کلام رهبر انقلاب کدام است؟ (1)

ممکن است برای شما این سؤال پیش آمده باشد که رهبر انقلاب کدام آیات را بیشتر در سخنرانی‌های خود استفاده کرده‌اند؟

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مملو از آیات قرآنی است و این خصیصه از دیرباز با بیانات ایشان گره خورده است؛ به‌طوری‌که سخنرانی‌ها و دروس ایشان با تکیه بر مبانی و مفاهیم قرآنی شکل می‌گرفته است. سلسله جلسات معرفتی ایشان در ماه رمضان سال 1353 که بعدها با عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» منتشر گردید، شاهدی بر این مدعا است. این روش ایشان در استفاده از آیات و مباحث قرآنی در دوران رهبری نیز ادامه یافت.

پایگاه اطلاع‌رسانی Khamenei.ir به مناسبت ماه مبارک رمضان که ماه بهار قرآن است، قصد دارد در سلسله مطالبی «پرکاربردترین آیات قرآن در کلام رهبر انقلاب» را مورد بررسی قرار دهد. یادداشت زیر نخستین قسمت از این مطالب است.
 
ممکن است برای شما این سؤال پیش آمده باشد که رهبر انقلاب کدام آیات را بیشتر در سخنرانی‌های خود استفاده کرده‌اند؟ آیه‌ی «نصرت الهی» بیشترین تکرار را در بیانات منتشر شده در دوران رهبری ایشان داشته است:

«الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَرِهِم بِغَیرِ حَقٍ إِلا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاس بَعْضهُم بِبَعْضٍ لَهُدِّمَت صوَمِعُ وَ بِیَعٌ وَ صلَوَتٌ وَ مَسجِدُ یُذْکرُ فِیهَا اسمُ اللَّهِ کثِیراً وَ لَیَنصرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِىُّ عَزِیزٌ» (آیه‌ی 40 سوره‌ی مبارکه‌ی حج)

 
آیات 39 تا 46 سوره‌ی مبارکه‌ی حج


«آنان که از خانه‌هاى خود به ناحق اخراج شدند (و جرمى نداشتند) جز آن‌که مى‌گفتند: «پروردگار ما خداى یکتاست» و اگر خداوند برخى از مردم را با برخى دیگر دفع نمى‌کرد (در هر عصرى کفار را از مجتمع دینى و امکنه‌ی مذهبى به وسیله‌ی مؤمنین دفع نمى‌کرد) البته دیرهاى راهبان و کلیساهاى ترسایان و کنشت‌هاى جهودان و مسجدهاى مسلمانان که بسیارى از اوقات نام خدا در آن‌ها ذکر مى‌شود ویران مى‌گردید. و بى‌تردید خدا هر که را که او را یارى مى‌کند یارى خواهد کرد، همانا خدا نیرومند و شکست‌ناپذیر است.»
 
این آیه در مجموع بیانات منتشر شده از رهبر انقلاب، حدود 67 بار تکرار شده است که اگر آیات هم مضمون با آن را نیز به این تعداد اضافه کنیم بر تعداد آن‌ها افزوده خواهد شد.1
 
در رابطه با این آیه و آیات پیش از آن، نقل شده است که این آیات، نخستین آیاتی است که در آن اذن جهاد به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم داده شده است. برای درک بهتر معنای این آیه باید مختصری توضیح پیرامون سیاق آیه و معنای مختصری از آیات پیش از آن ارائه شود.
 
در این آیات موضوع جهاد مورد اشاره قرار گرفته است. در ابتدا خداوند اجازه‌ی جهاد را به کسانی که جنگ از طرف دشمنان بر آن‌ها تحمیل شده است، به این دلیل که به آن‌ها ستم شده است، می‌دهد: «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا» سپس این اجازه را با وعده‌ی پیروزى از سوى خداوند قادر متعال تکمیل کرده مى‌فرماید: «و خدا قدرت بر یارى کردن آن‌ها دارد» «و ان الله على نصرهم لقدیر».
 
سپس توضیح بیشترى درباره‌ی این ستمدیدگانى که اذن دفاع به آن‌ها داده شده است مى‌دهد و منطق اسلام را در زمینه‌ی این بخش از جهاد روشن‌تر مى‌سازد و مى‌گوید: «همان کسانى که به ناحق از خانه و لانه‌ی خود اخراج شدند» (الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق) و به زبان کنایه جرم آن‌ها این‌گونه توضیح داده می‌شود: «تنها گناهشان این بود که مى‌گفتند پروردگار ما خداوند یکتا است» (الا ان یقولوا ربنا الله)
 
سپس به یکى از فلسفه‌هاى تشریع جهاد در این آیه اشاره می‌شود: «اگر خداوند از مؤمنان دفاع نکند، و از طریق اذن جهاد بعضى را به وسیله‌ی بعضى دفع ننماید، دیرها و صومعه‌ها و معبدهاى یهود و نصارا و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‌شود، ویران مى‌گردد» (و لولا دفع‌الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا)

و در پایان آیه بار دیگر وعده‌ی نصرت الهى را تکرار و تآکید کرده و مى‌فرماید: «به طور مسلم خداوند کسانى که او را یارى کنند و از آئین و مراکز عبادتش دفاع نمایند یارى مى کند» (و لینصرن الله من ینصره)
 
و بدون شک این وعده‌ی خدا انجام‌شدنى است؛ چرا که «او قوى و قادر و غیر قابل شکست است» (ان الله لقوى عزیز)2



نکته‌ی مهمی که رهبر معظم انقلاب در این آیه بر آن تکیه می‌کنند و از آن بیشتر استفاده می‌کنند، موضوع «وعده‌ی نصرت الهی» است. ایشان با تأکید بر این عبارت که «اگر خداوند را یاری کنید، خدا نیز قطعاً شما را یاری خواهد کرد» به توضیح ابعاد گوناگون این فراز از آیه می‌پردازند:
 
* وعده‌های الهی

خداوند متعال در آیات مختلف وعده‌هایی را به مؤمنین داده است که هر کدام از آن‌ها قابلیت بررسی مجزا دارد؛ از جمله «وعده‌ی هدایت»3، «وعده‌ی تعلیم»4، «وعده‌ی حفظ و صیانت»5 و همچنین در آیه‌ی مورد بحث «وعده‌ی نصرت» را به ایشان داده است.
 
* معنای یاری رساندن به خدا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدارهای مختلف، معنای یاری رساندن به خداوند را توضیح داده‌اند و مراد از این نصرت را، یاری کردن دین، راه و هدف‌های الهی دانسته‌اند. این امر نیز راه‌های گوناگونی دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به این موارد در بیانات ایشان اشاره کرد: «فکر کردن و اندوختن اندیشه‌های ناب و مطرح کردن درست آن در عالم»، «در مقابل خطرات سینه سپر کردن» و «اطاعت امر الهی و پیروی از راه اوست»6
 
* شرط تحقق وعده الهی

اما نکته‌ای که ایشان متناوباً آن را متذکر می‌شوند، مشروط بودن وعده‌ی الهی است. به این معنی که برای دستیابی به نصرت الهی می‌بایست اقداماتی نیز از سوی مؤمنین صورت بگیرد، البته این شروط به تعبیر ایشان دشوار نیست و می‌توان با اندکی کوشش، آن‌ها را محقق کرد و نتیجه‌ی آن را که «رسیدن یاری الهی» است مشاهده کرد. «برای خدا بودن حرکت و قیام»، «ایستادگی و صبر داشتن» و «از دست ندادن امید» از جمله‌ی این شروط است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سایر سخنان خود در ذیل این آیه‌ی کریمه، از میان سایر شروط، به «غفلت نکردن» و «مجاهده و تلاش کردن» نیز  اشاره می‌کنند.7
 
* مصداق‌های تحقق وعده الهی

«تحقق» وعده‌ی الهی، علاوه بر آن‌که بشارت قرآن به مؤمنین است، برای مردم کشور ما یک «تجربه‌ی عینی» نیز هست. «پیروزی انقلاب اسلامی» و «پیروزی بر رژیم تا بن دندان مسلح شاهنشاهی»، جز با نصرت الهی امکانپذیر نبود. پس از آن نیز در «فتنه‌های گوناگون ابتدای انقلاب» در حالی که هنوز نیروی مسلح سازمان‌یافته و دولتی مستحکم و قوام‌یافته نداشتیم، بر همه‌ی گروهک‌ها و تجزیه‌طلبان فائق آمدیم. «هشت سال مقاومت جانانه در مقابل متجاوزان بعثی» که با حمایت همه‌جانبه از سوی کشورهای بلوک شرق و غرب پشتیبانی می‌شدند نیز از مصداق‌های دیگر تحقق نصرت الهی است که باعث پیروزی ما در این عرصه‌ها شد.
 
مؤمنین لبنانی نیز تجربه‌ی «یاری الهی» را در ماجرای مقاومت در برابر غاصبان رژیم صهیونیستی و اخراج آنان از کشورشان و سپس در جنگ 33 روزه مشاهده کرده‌اند.
 
«ایستادگی و مجاهدت مردم غزه» در جنگ 22 روزه نیز نمونه‌ی دیگری از تحقق وعده‌ی نصرت الهی است.


پی‌نوشت‌ها:

1. آیه‌ی 40 سوره حج در صفحه قرآن سایت
آیات مرتبط با آیه 40 سوره حج: سوره مبارکه محمد آیه 7: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکم وَیُثَبِّت أَقدامَکم «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.» این آیه 14 بار در بیانات منتشر شده از رهبری بکار رفته است.
سوره مبارکه الروم آیه 47: وَلَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِک رُسُلًا إِلى قَومِهِم فَجاءوهُم بِالبَیِّناتِ فَانتَقَمنا مِنَ الَّذینَ أَجرَموا ? وَکانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنینَ «و پیش از تو پیامبرانی را بسوی قومشان فرستادیم؛ آن‌ها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولی (هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم)؛ و یاری مؤمنان، همواره حقّی است بر عهده ما!» این آیه نیز 4 بار در بیانات ایشان استفاده شده است.

2. توضیحات ابتدایی این متن با استفاده از تفسیر المیزان و نمونه نگاشته شده است.

3. «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ? وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» سوره مبارکه العنکبوت آیه 69

4. «و اتّقوا اللَّه و یعلّمکم اللَّه» سوره مبارکه البقرة آیه 282

5. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» سوره مبارکه حجر آیه 9

6. رک بیانات در تاریخ های 1391/10/19، 1392/06/06

7. رک بیانات در تاریخ های 1388/05/05، 1385/08/02، 1390/07/22، 1389/06/25، 1391/03/29

8. رک بیانات در تاریخ های 1390/07/09، 1390/11/10، 1392/06/06، 1389/06/25

منبع: باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: امام خامنه ای

پوستر امام خامنه ای
دوشنبه 93/4/9 ساعت 2:42 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

برای مشاهده اندازه واقعی پوستر کلیک فرمائید


برگرفته از وبلاگ سیرت امام سیدعلی خامنه ای




دردهای ناتمام یک پدر
دوشنبه 93/4/9 ساعت 2:8 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
 

اقدام شنیع "حوض مخصوص رجوی" را بدانی و دخترت در پادگان اشرف باشد چه می‌کشی؟

وقتی صحبت‌های بتول سلطانی توی گوشت باشد و دختری هم در پادگان اشرف داشته باشی آن وقت متوجه می‌شوید که یک پدر پشت این سیم‌خاردارها چه می‌کشد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، مشروح مستند زیر نمونه‌ای از روایت خیانت گروهکی است که سه دهه از عمر تشکیلاتی خود را صرف جنایت و خرابکاری علیه ملت ایران کرده است.

گروهک تروریستی که جنایات حقوق بشری بسیاری را علیه اعضای خود نیز به کار گرفته و این جنایات همچنان ادامه دارد.

روایت زیر اظهارات پدری است که دو فرزندش سال‌هاست اسیر فرقه تروریستی رجوی هستند، متن این اظهارات که به صورت یک مستند نیز تهیه شده به شرح ذیل است:

سازمان مجاهدین خلق یا به تعبیر مردم ایران گروهک تروریستی منافقین تا به امروز مسبب شهادت بیش از 17هزار نفر از هم وطنان بوده است؛ اواخر سال 88، پانزدهمین سفر من "مصطفی محمدی" از کانادا به عراق پادگان اشرف بود و این پادگان بزرگترین و مهمترین پادگانی بود که صدام(دیکتاتور سابق عراق) در اختیار سازمان(گروهک تروریستی منافقین) قرار داد و پس از سقوط صدام، اشرف امن‌ترین جایی بود که سازمان مجاهدین خلق می‌توانست 3000 نیروی خود را در آن نگهدارد.
 
یکی از این سه هزار نفر سمیه دختر من بود!


 

 
چند وقتی بود که جلوی پادگان اشرف با بلندگو اسم دخترم را صدا می‌کردم و حالا خانواده‌های دیگری نیز با من هم صدا شده بودند و همه یک چیز می‌خواستند "دیدن بچه‌هایشان" اما سازمان(گروهک تروریستی منافقین) هرگز اجازه این ملاقات‌ها را نمی‌داد.
 
در این هنگام من و همسرم محبوبه به همراه یک خانم دیگر شروع کردیم به هل دادن در میله‌ای پادگان، در باز شد، خانواده‌ها الله اکبر گویان وارد محوطه شدند اما سه یا چهار سرباز بر سر من ریختند.
 
به 8 سال قبل بر می‌گردیم، یعنی سال 81، آن روزها در حال و هوای دیگر بودیم؛ در آن سال من یکی از هواداران فعال سازمان بوده و در تمامی برنامه‌های آنان شرکت می‌کردم.

خواهر و برادر خانمم نیز از کشته‌های سازمان بودند و دوتا از فرزندانم سمیه و محمد چندسالی می‌شد که در پادگان اشرف به همراه ارتش آزادی‌بخش سازمان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کردند به همین دلیل خانواده ما به شدت مورد توجه سازمان(گروهک تروریستی منافقین) بود.
 
18 دسامبر 2012 ساعت 5:34 صبح روبروی در اصلی پادگان اشرف نشسته‌ام و به سال‌های گذشته فکر می‌کنم، به سال 50 که همکلاسی‌ام برای اولین بار مرا با سازمان(گروهک تروریستی منافقین) آشنا کرد، به سال 58 و سخنرانی مسعود رجوی و به سال 73 و ورود به کانون هواداران سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در کانادا و همچنین به راهی که طی کردم تا به اینجا برسم.
 
دی ماه 1390، پادگان اشرف در عراق نقطه‌ای از دنیا که قصه من و خیلی‌های دیگر از اینجا می‌گذرد.
 
خانواده‌هایی که در مقابل پادگان تجمع کردند که فرزندان، برادران و خواهرانشان را با یک رفت بی‌برگشت از دست داده‌اند، خیلی وقت به اینجا می‌آیم و با آنها صحبت می‌کنم و هنگامی که حرف‌های آنها را می‌شنوم، درد خودم یادم می‌رود، درد اینکه سمیه فقط 10 سالش بود که به اینجا آمد و الان 32 سال را رد کرده و بیش از 15 سال است که به دور از خانواده زندگی می‌کند.
 
ما با فریاد در پشت سیم‌خاردارهای اشرف در تلاشیم تا شاید صدایمان به فرزندانمان برسد و به خودشان بیایند که به مانند صدها نفر دیگر که فرار کرده‌اند فرار کنند.

البته سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در همه دوره‌ها خط مشی به خصوصی داشته و آن چیزی که برای من اهمیت دارد این است که بچه‌های ما چگونه به چیزی تبدیل شدند که حاضرند به خانواده‌های خود سنگ پرتاب کنند!
 
بهمن 57، یادم نیست چندمین سفرمان به عراق بود که در یکی از شب‌ها دو نفر از اعضای سابق سازمان( گروهک تروریستی منافقین)  به نام علی شبیری و آرش صامتی‌پور مهمان ما بودند.

من با علی شبیری در جلوی پادگان آشنا شدم و بعدها به خانه‌شان در سوئد رفتم؛ او نیز دردی مانند من دارد و همسرش در درون سازمان( گروهک تروریستی منافقین) است.

همسر وی به اصرار خود او وارد سازمان(گروهک تروریستی منافقین ) شده بود، اما بعد از شکست در عملیات غروب جاویدان، شبیری و دخترش از سازمان( گروهک تروریستی منافقین)  جدا شدند و همسرش در پادگان اشرف ماند.
 
سرکرده سازمان(گروهک تروریستی منافقین ) از همه اعضاء خواست برای بالابردن قوه مبارزه از هر وابستگی روحی و جسمی خودشان را جدا کنند، یعنی همه زن و شوهرها باید از هم جدا می‌شدند و تا ابدالدهر نباید به همسر فکر کنند و این موضوع شامل اعضای مجرد نیز می‌شد. آنها نیز باید فکر همسر را در قلب و ذهن خود می‌کشتند و در اصل باید از خانواده‌های خود متنفر شده و وابسته مسعود و مریم می‌شدند.
 
این تازه مرحله دوم از انقلاب ایدئولوژیک بود و من هنوز مرحله اول و شروع این انقلاب عجیب را تعریف نکرده‌ام.  
 
مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو رسما در پاریس با هم ازدواج کردند و سازمان(گروهک تروریستی منافقین) اسم این ازدواج را سرآغاز انقلاب ایدئولوژیک گذاشت و آن در باور اعضاء از انقلاب کبیر فرانسه نیز بزرگتر بود.

همچنین چند روز قبل از این ازدواج مریم همسر مهدی ابریشمچی معاون مسعود رجوی بود و کسی که در روز ازدواج در جلوی صف دیوانه‌وار به دست زدن می‌پرداخت کسی جز همسر چند روز پیش مریم نبود و مریم باخواسته مسعود از همسرش جدا شد و با وی ازدواج کرد.
 
من 25 سال پس از آن اتفاق به پاریس رفتم اما در جایگاهی کاملا متفاوت برای شرکت در سمینار توسط تعدادی از خانواده‌ها و اعضای سابق سازمان برگزار شده بود تا شاید گوشه‌ای از حقایق این سازمان بر مردم جهان روشن شود.

در این نشست من با خانم بتول سلطانی آشنا شدم، وی عضو شورای سرکردگی سازمان(گروهک تروریستی منافقین)، یعنی عالی‌ترین رده تشکیلاتی سازمان بود و توانست سال 85 با فرار از سازمان به آلمان پناهنده شود.  
 
سلطانی به همراه همسر و فرزندش در سال 65 به سازمان ملحق شد اما به دلیل طلاق‌های اجباری مجبور شده بود از همسرش جدا شود و سازمان او را مجبور کرده بود تا به مدت 6 ماه در قرنطینه سخنرانی مسعود رجوی را گوش دهد.
 
طلاق اولین قدم انقلاب ایدئولوژیک و قدم بعدی جداکردن بچه‌ها بود، حدود 800 بچه به همراه پدر و مادر خود در پایگاه زندگی می‌کردند، از بچه‌های 8 ماهه گرفته تا 15 ساله که همگی را به خارج از عراق منتقل کرده بودند.
 
پس از اعدام شدن برادرزنم در سال 65 زندگی برای ما در ایران خیلی سخت شده بود و اواخر سال 71 از ایران بیرون زده و به کانادا آمدیم و من برای پناهنده شدن مورد سازمان مجاهدین را مطرح کرده بودم و به نوعی احساس دین به آنها داشتم ، به همین دلیل با ورود به کانادا برای کمک به سازمان کارهای مختلفی کرده و در مجالس و راهپیمایی‌هایشان شرکت می‌کردند.
 
در یکی از این تظاهرات در واشنگتن خانمی به نام خواهر سیما ما را به داخل کانون مجاهدین کشاند و این بود که من و سمیه به کانون ورود پیدا کردیم. در آنجا خانمی به نام ترانه که او را به نام خواهر ترانه صدا می‌زدند، روی سمیه خیلی کار کرد و دخترم را بیشتر به سمت سازمان کشاند و من هم از این موضوع بدم نمی‌آمد و دلیل آن تعریف‌هایی بود که در عراق شنیده بودم و فکر می‌کردم مجاهدین همان مجاهدینی است که من از قبل انقلاب می‌شناختم.
 
آنها سمیه را ابتدا به بهانه یک سفر کوتاه به عراق دعوت کردند و بهانه این سفر این بود که دخترم ارتش سازمان( گروهک تروریستی منافقین) در عراق را ببیند و اگر دوست داشت به سر مزار خاله‌اش حوریه که در عملیات غروب جاویدان کشته شده بود برود، چرا که سمیه به این خاله‌اش خیلی علاقمند بود.
 
سمیه سال 77 به این سفر رفت، او را بدرقه کردیم و عکس یادگاری گرفته و بسیار به دخترمان افتخار می‌کردیم، یک ماه گذشت و منتظر بودیم سمیه برگردد، اما خبری نشد و نهایتا سازمان(گروهک تروریستی منافقین)  به ما گفت؛ او تصمیم گرفته در پادگان بماند، در حالیکه هنوز دخترم دیپلمش را کامل نکرده بود.
 
همگی ما از این ماجرا خیلی ناراحت بودیم، اما به سازمان(گروهک تروریستی منافقین) اعتماد کامل داشتیم و فقط محمد پسر بزرگم و برادر کوچکتر سمیه زیربار این موضوع نمی‌رفتند، محمد سمیه را خیلی دوست داشت و گفت؛ داوطلب می‌شود تا با گروه بعدی به عراق برود و از حال سمیه برای ما خبر بیاورد.
 
محمد تازه 15 سالش شده بود و رفت که ببیند سمیه داوطلبانه مانده یا به زور نگهش داشته‌اند، پسرم به عراق رفت، دیگر او هم نتوانست با ما تماس بگیرد، در آن دوران خیلی از بچه‌های زیر 18 سال را گول زدند و به عراق بردند. رژیم بعث نیز به شدت از سازمان(گروهک تروریستی منافقین) و فعالیت‌هایش حمایت می‌کرد، برای همین کاری از خانواده‌ها ساخته نبود، حتی نمی‌توانستند به ملاقات فرزندانشان بروند.
 
گسترده‌ترین جذب نیرو در سازمان(گروهک تروریستی منافقین) پس از عملیات غروب جاویدان انجام شد، چرا که تعداد زیادی از نیروهای سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در عملیات کشته شده بودند، به همین دلیل سازمان تصمیم گرفت تا یک فکر جدی به حال ناقص شدن ارتشش بکند.
 
دی ماه 81، پنجمین باری بود که سازمان به ما وعده دیدار فرزندانمان را در عراق داده بود و بارها سازمان ما را به بهانه دیدن بچه‌ها راهی کشورهای مختلف می‌کرد، اما نتیجه‌اش فقط شرکت در تظاهرات و بازدید از یک جای دیدنی در آن کشورها بود.
 
رجوی(سرکرده فراری گروهک) در خرداد 1365 با یک پرواز از پاریس به عراق رفت و در آنجا ارتش آزادی بخش را تاسیس کرد. من آن زمان ماجرا را از رادیو مجاهدین که برای سازمان بود پیگیری می‌کردم. امنیتی‌ها و درجه‌داران از ورود رجوی استقبال کردند و پس از آن وی با صدام دیدار کرد. در این دیدار بود که همکاری سازمان با حزب بعث عراق علنی شد و این همکاری تا فروردین 82 (حمله آمریکا به عراق) ادامه داشت.
 
من درست چند روز قبل از آن حمله بغداد بودم تا هرطور شده فرزندانم را با خود به کانادا ببرم، صبح یکی از آن روزها سمیه را آوردند تا با ما ملاقات کنم و حالا که به فیلم آن زمان نگاه می‌کنم متوجه اضطراب سمیه و اصرارش برای فیلم نگرفتن می‌شوم، چیزی که آن زمان مورد توجهم نبود و همچنین چیزهای عجیبی که محمد لابه لای صحبت‌هایش به زبان می‌‌آورد؛ مانند اینکه خواهرش را خیلی کم می‌بیند و یا در حالی که اجازه نداشته به ما زنگ بزند چندبار با ایران به منظور کشاندن چندتا از فامیل‌ها به پادگان اشرف تماس گرفته و این حربه‌ای است که سازمان در همه دوره‌ها از آن استفاده می‌کرد، یعنی اعضاء را مجبور می‌کرد تا خانواده‌های خود را فریب دهند.
 
افراد سازمان در این دیدار همه‌جا دنبال ما بودند، سه زن به همراه سمیه، دو مرد به همراه محمد و شاید اگر آنها نبودند این داستان همینجا به پایان می‌رسید و ما به خانه باز می‌گشتیم، اما آنها اجازه ندادند فرزندانم را با خود همراه کنم، به همین دلیل مجبور شدم شب قبل از حمله آمریکا عراق را ترک کنم.
 
این اولین سفر من به عراق ، اما آخرین بار نبود. از آن زمان که جلوی سازمان ایستادم و علیه آنها فعالیت کردم، با آدمهای مختلف آشنا شدم و چیزهای عجیبی شنیدم که به کلی تصویر سازمان را در ذهنم دگرگون کرد.
 
اوایل که فعالیتم را در این زمینه آغاز کردم، هنوز طرفدار سازمان(گروهک تروریستی منافقین) بودم و فقط می‌خواستم با بیرون آوردن بچه‌هایم امنیت آنها را تضمین کنم، اما به مرور چیزهایی شنیدم که من را به یک مخالف سرسخت تبدیل کرد.
 
پادگان اشرف یک دنیای عجیب و غریب با حصارهای بلند است و تصویری که اعضای سازمان از دنیای بیرون دارند، همان چیزی است که مسئولین آنها برایشان ساخته‌اند و هیچ ارتباطی از داخل پادگان اشرف با بیرون وجود ندارد و تلویزیون در آنجا فقط یک کانال دارد و آن هم کانال سازمان و اینگونه است که دنیای بیرون آن چیزی می‌شود که سازمان تعریف می‌کند و این ارتباط دوطرفه است، کسی از داخل اطلاعات و تصوری ندارد مگر اینکه بتوان از جوانانی که موفق به فرار می‌شوند اطلاعاتی بدست آورد.
 
خروج قانونی که هیچ، فرار هم از پادگان اشرف غیرممکن است و موانع و پست‌های نگهبانی فراوانی که در پادگان اشرف وجود دارد فرار را از آنجا از هر زندانی در دنیا سخت‌تر کرده.
 
علاوه بر فرار فیزیکی، اول باید از حصار ذهنی که سازمان در این سال‌ها برایشان ساخته بگذرند و این به مراتب کار را سخت‌تر می‌کند، چرا که فرد باید به نقطه‌ای برسد که مرگ را به بودن در پادگان ترجیح دهد، چرا که سازمان سال‌هاست در گوش افراد می‌خواند که بیرون از پادگان اشرف زندگی وجود ندارد و جمهوری اسلامی ایران بلافاصله آنها را به فجیع‌ترین شکل ممکن اعدام می‌کند.
 
چیزهایی که من از بتول سلطانی شنیدم روزگاری را به تصویر کشید که من حتی تصورش را نیز نمی‌توانستم بکنم. وی می‌گفت: من همیشه فکر می‌کردم این یک رابطه ایدئولوژیک از جنس امامان و خداست! و هیچ بارقه‌ای از چیزهای دنیوی در آن وجود ندارد.
 
ما را وارد یک سالنی کردند که کف آن پر از ملحفه‌های سفید بود و ناگهان دیدیم مسعود رجوی با یک عرقگیر و لباس راحتی روی مبل نشسته و به ما گفتند بروید دور این مبل بنشینید، این حوض شماست! در این هنگام یک آهنگ بسیار تند پخش شد و به ماگفتند بلند شید و به این حوض شیرجه بزنید، لباس‌های شرک و ریا را بکنید، این رهبر ماست و باید با وی یگانه شوید.
 
برخی نیز مخالفت کرده و در نتیجه آنها را خارج کردند، خواست مریم و مسعود این بود که این زنها لخت مادرزاد مشغول رقص شوند، چرا که این رقص رهایی است، با پایان این ماجرا من ارتقاء مسئولیت گرفتم و در این جلسه من عضو شورای سرکردگی شدم.
 
وقتی صحبت‌های بتول سلطانی توی گوشت باشد و دختری هم در پادگان اشرف داشته باشی آن وقت متوجه می‌شوید که یک پدر پشت این سیم‌خاردارها چه می‌کشد.
 
پس از سقوط صدام و خلع سلاح شدن سازمان دولت عراق قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که سازمان را مجبور می‌کرد خاک عراق را ترک کنند، این یعنی پایان راه سازمان زیرا وقتی انحصارها برداشته شود و آدم‌ها بیرون را ببینند لحظه‌ای را برای فرار از دست نخواهند داد، بنابراین سرکردگان سازمان(گروهک تروریستی منافقین) به شدت برای ماندن مقاومت می‌کردند.
 
8 سال قبل یعنی صبح روز 27 خرداد 82 ساعت 5 صبح با صدای تلفن از خواب بیدار شدم، پلیس فرانسه مریم رجوی را به اتهام اقدامات تروریستی، فساد مالی، پول‌شویی دستگیر کرده بود و حالا تمامی اعضاء موظف بودند برای آزادی مریم رجوی کاری کنند. کسی که پشت خط بود گفت؛ مریم به همراه تعداد دیگری از کادر سرکردگی دستگیر شده و این یعنی سازمان یک مشکل جدی دارد، بنابراین جان سمیه و محمد در خطر است.
 
پیام واضح بود و این تهدید من را مجبور می‌کرد تا به خواسته‌های سازمان(گروهک تروریستی منافقین) تن دهم.
 
سازمان تعدادی از اعضاء را مجبور کرد تا در چند کشور مختلف مقابل سفارت فرانسه و جلوی خبرنگاران خارجی که خودشان آنها را خبر کرده بودند اقدام به خودسوزی نمایشی کنند تا دولت فرانسه مجبور شود مریم رجوی را آزاد کند.

من نیز یکی از این افراد بودم که در مقابل سفارت فرانسه در اتاوا کانادا روی خودم بنزین ریختم اما یک خبرنگار در لحظه آخر فندک را از دست من گرفت و من نتوانستم کارم را تمام کنم.
 
بعد از این اتفاق بود که من به عنوان یک قهرمان توانستم وارد پادگان اشرف شوم و شاید تنها کسی بودم که از داخل این پادگان فیلمبرداری کردم و سازمان فکر می‌کرد چون در کنار خانواده‌ام از داخل فیلم می‌گیرم آن را به کانادا می‌برم و این یک تبلیغ خوبی برای سازمان می‌شود، بنابراین مجاز بودم تا در پادگان اشرف بگردم و با هر کسی که دوست می‌شوم صحبت کنم، در حالی که این امر برای اعضاء ممنوع بود.
 
عراق 19 فروردین سال 90 با یک پیشروی ناگهانی بخشی از پادگان را از سازمان پس گرفت و سازمان به دلیل غافلگیری نتوانست اسناد و مدارک موجود را با خود همراه کند و امروز خانواده‌ها به امید یک نشانه با حس و حالی خاص به گشتن در میان این مدارک می‌پردازند.
 
در شهریور 83 سفر دیگری به عراق داشتم. بعد از اینکه آمریکایی‌ها به عراق آمده بودند کنترل آن را بدست گرفتند و رفت و آمد برای من که تبعه کانادا بودم کمی راحت‌تر شده بود و سازمان نیز جرات نداشت خیلی جلوی آمریکایی‌ها مقاومت کند.
 
در یکی از این روزها با توجه به اختلاف کمی که بین روز تولد محمد و سمیه بود ما یک جشن تولد سه نفری برگزار کردیم.
 
در آن شب محمد چیزهایی تعریف کرد که شنیدن آن از توان هر پدری خارج بود. پسرم گفت: من را فرستادند به یک قرارگاهی که هیچ جوانی در آنجا وجود نداشت و فقط من که 20 سالم بود در آنجا بودم، یک هفته که گذشت مشکلی برای من پیش آمد و این مشکل چیزی جز اینکه هنگام خواب می‌آمدند بالای سرت نبود .....!
 
من این موضوع را به یک مسئول به نام کمال گزارش دادم و او هیچ کاری نکرد و در روز بعد این مورد بازهم برای من پیش آمد و من بازهم رفتم شکایت کردم، 4 روز بعدی این موضوع دوباره اتفاق افتاد و من تصمیم گرفتم شب‌ها نخوابم، با التماس از آنها می‌خواستم که به من کمک کنند اما کسی حرف مرا گوش نمی‌داد و من گفتم حالا که شما با من این کار را می‌کنید من می‌روم.
 
محمد تصمیم گرفته بود از سازمان جدا شود و این تصمیمی بود که خیلی از بچه‌هایی که داخل سازمان بودند جرات و شاید موقعیت آن را نداشتند که بگیرند.
 
این ماجرا با همه تلخی که داشت به نظر من نشانه شرافت و سلامت محمد من بود، چرا که اگر اینگونه نبود هیچ‌ وقت راضی نمی‌شدم جلوی دوربین این حرف‌ها را بزنم و گفتن این صحبت‌ها برای محمد خیلی سخت بود، نه بخاطر من، بلکه بخاطر سمیه که مشغول فیلمبرداری بود و می‌دیدم که شنیدن این حرف‌ها چقدر عذابش می‌دهد.
 
با خیلی از فرماندهانش صحبت کردم و کلنجار رفتم تا راضی‌شان کنم محمد را با خودم ببرم و فهمیدم اینگونه کار به جایی نمی‌رسد. برگشتم تا کار را از طریق سفارت کانادا پیگیری کنم.  
 
پس از آن دیدار، من و همسرم تلاش کردیم تا از طریق سفارت کار را پیگیری کنیم و نهایت محبوبه با 40 روز اعتصاب غذا مقابل سفارت کانادا در اردن آمریکایی‌ها مجبور شدند محمد را از سازمان بگیرند و به ما بدهند.
 
محمد پس از 7 سالی که رفته بود تا خواهرش را از عراق برگرداند به خانه بازگشت، در حالی که سمیه هنوز داخل پادگان اشرف بود.
 
در همان سفر آخری که به اشرف رفته بودم متوجه شدم سمیه هم تصمیمش را گرفته تا به خانه بازگردد، اما شرایط سمیه سخت‌تر از محمد بود زیرا که محمد شهروند کانادا بود اما سمیه نه، بنابراین نشست و یک نامه‌ای نوشت، مثل همیشه از آن لحظات هم فیلم گرفتم.
 
این نامه در واقع یک درخواست به دولت کانادا بود تا کارهایش را برای خروج از پادگان پیگیری کند. بخش‌هایی از این نامه بدین شرح است:
 
"اینجانب سمیه محمدی فرزند مصطفی درخواست داشتم تا شما کار من را برای برگشت به کشور قبلی‌ام کانادا هرچه زودتر درست کنید، چون من در آنجا هم مدرسه می‌رفتم و هم پیش خانواده‌ام زندگی می‌کردم. من خودم 4 سال پناهنده کانادا بودم و فرم برای شهروند شدن را پرکرده بودم، اما نتوانستم شهروندی‌ام را تا قبل از آمدن به اشرف بگیرم و در اینجا هم پاسپورت من را گرفته و هیچ‌گونه امکان برقراری ارتباط با خانواده‌ام نبود، اما پس از سقوط صدام پدرم توانست به دیدار ما بیاید و در این بین من توانستم به پدرم بگویم که بیاید و این درخواست را از شما بکند که بتوانم پیش خانواده‌ام برگردم."
 
هنگامی که پای سرنوشت فرزند آدم در میان باشد، همه چیز را به جان خواهی خرید و من برای چندمین بار به عراق ناامن رفتم تا شاید بتوانم با فشار آمریکایی‌ها و دولت کانادا سمیه را از دست سازمان نجات دهم.
 
مثل همیشه از همه‌ چیز فیلم گرفتم تا یادگاری شود برای دخترم سمیه، از دفعه قبل که سمیه نامه نوشته بود تا این سفر اتفاقات زیادی افتاد، چیزهایی که فقط یک کسی مانند بتول سلطانی که به تازگی از اشرف فرار کرده بود می‌توانست برایم توضیح دهد؛ او می‌گفت: سازمان از یک نقطه‌ای به طور خاص به روی این خواهر و برادر متمرکز شده بود، به ویژه سمیه و من هر دفعه خواستم به او نزدیک شوم او را یا می‌بردند یا یک خانمی از مسئولین می‌آمد و پیش او می‌نشست، اما من طی یک فرصت توانستم با او صحبت کنم و به من گفت من می‌خواهم بمانم و اگر برادرم فریب خورده و مزدور می‌خواهد بشود به من ربطی ندارد، من احساس کردم سمیه اصلا خودش نیست، درصورتی که این یک گپ دوستانه بود، اما او بسیار خشک رفتار کرد.
 
جمعه 16 تیر 1384بود، با پای پیاده در پادگان اشرف بودم و بالاخره با زور آمریکایی‌ها سازمان رضایت داد من بار دیگر سمیه را ببینم، چون پس از اینکه محمد را از اشرف بردم سازمانی دیگر اجازه ورود من را به پادگان نداد. قرار شد آمریکایی‌ها من را به کمپ خودشان در اشرف ببرند و سازمان هم سمیه را به آنجا بیاورد و طی یک ساعت همدیگر را ببینیم.  
 
آخرین حرفهایم را زدم، به او گفتم: سمیه از فردای آینده هیچ چیزی درباره من نمی‌توانی بگویی، من وظیفه خود را برایت انجام دادم، گفتنی‌ها را گفتم و اشتباه‌هایی را که در حق تو کرده بودم را پذیرفته و از تو عذرخواهی کردم. من باعث شدم تو به اینجا فرستاده شوی و من باعث از بین رفتن عمر تو در این دنیا شوم، الان هم آمده ‌ام جبران کنم....
 
این آخرین باری بود که من توانستم از صورت دخترم فیلم بگیرم و با او صحبت کنم. افراد سازمان دوباره سمیه را با خود به داخل بردند که بعد از آن دیدار پشت دیوارهای اشرف شد خانه اولمان.
 
یک بلندگو برداشتم و شروع کردم به صدازدن اسمش و بیشتر از 20 بار هزاران کیلومتر راه را تا عراق آمدم تا شاید بتوانم دخترم را نجات دهم، هر راهی را رفتم که صدایم را به گوش مردم جهان برسانم، بلکه یک راهی برای نجات سمیه پیدا شود، زیرا دخترم سنش خیلی کم بود که وارد سازمان شد.
 
خیلی وقته که دخترم سمیه از داخل همین فیلم‌ها به داخل خانه ما می‌آید....



باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: منافقین

برنامه موشکی ایران و توافق هسته ای
دوشنبه 93/4/9 ساعت 2:4 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
العرب گزارش داد

تلاش رژیم صهیونیستی برای وارد کردن برنامه موشکی ایران در توافق جامع/ ارائه گزینه "غنی‌سازی صفر"

العرب در گزارشی نوشت رژیم صهیونیستی سخت در تلاش است، توافق نهایی بین ایران و پنج بعلاوه یک برنامه موشکی ایران را نیز شامل شود.

به گزارش سرویس بین‌‌الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه اینترنتی روزنامه العرب چاپ لندن در گزارشی نوشت: گزارش‌های خبری از تحرکات اسرائیل در قبال متحدان غربی‌اش سه هفته قبل از اعلام رسمی توافق هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های بزرگ حکایت دارد.

العرب نوشت: یک هیات عالیرتبه صهیونیست دیروز وارد آمریکا شد. این هیات می‌خواهد توافق هسته‌ای با ایران بر اساس فرمول خلع سلاح باشد و این توافق برنامه موشکی ایران را نیز شامل شود.

روزنامه یدیعوت احارانوت در نسخه اینترنتی اش نوشت: هیات اسرائیلی به ریاست "یووال اشتاینیتز" است  و چند شخصیت دیگر از جمله یوسی کوهن مشاور امنیت ملی، جرمی یسخروف مدیر کل امور راهبردی وزارت امور خارجه، سیما شاین رئیس بخش راهبردی وزارت امور راهبردی در این هیات حضور دارند.

این هیات با شماری از مقامات از جمله وندی شرمن معاون وزرات امور خارجه و بیل برنز معاون وزیر امور خارجه ملاقات کرد.

مقامات اسرائیلی در دیدارشان با مقامات آمریکایی مدعی شدند: توافق باید به شیوه خلع سلاح باشد که بتوان درباره ایران و سوریه اجرا کرد و به شیوه نظارت پیشنهادی نباشد.

منابع نزدیک به دوایر تصمیم گیری در اسرائیل ادعا کردند این توافق باید به برنامه موشکی ایران اشاره کند.

این گزارش می افزاید تل آویو تصمیم گرفت هیاتی که آن را به "هیات آخرین لحظه" توصیف کرد اعزام کند.

رژیم صهیونیستی با وقاحت تمام اصرار دارد  توافق باید به دنبال گزینه "غنی سازی صفر" باشد و اگر به ایران اجازه غنی سازی داده می شود باید زیر سه و نیم درصد باشد. 
منبع: باشگاه خبرنگاران



راه حل فتنه های منطقه
دوشنبه 93/4/9 ساعت 1:11 صبح | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
رئیس انجمن علمای عراق:

عمل به توصیه‌های آیت‌الله خامنه‌ای راه‌حل فتنه‌های منطقه است

رئیس انجمن علمای عراق تصریح کرد که باید همه مسلمانان و به ویژه علمای اسلام رهنمود‌ها و توصیه‌های آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران را به اجرا درآورند تا فتنه‌های مذهبی در منطقه خاموش شود.



شیخ خالد الملا رئیس انجمن علمای عراق در گفت وگو با شبکه تلویزیونی العالم و در پاسخ به این سئوال که «این هشدارهای رهبر انقلاب اسلامی بر چه اساسی می‌تواند باشد؟» با اشاره به رهنمودهای مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه حوادث عراق و برحذر داشتن ایشان از ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی، گفت: آقای خامنه‌ای در اظهارات خود در حضور خانواده‌های شهدا به مناسبت شهادت شهید بهشتی در سال 1981 و همکاران وی و مسئولان دیگر ایرانی، بر سه محور اصلی در رابطه با عراق تاکید کردند و باید با هوشیاری و عمق نظر به این محور‌ها توجه کنیم. ما علمای عراق این سه محور اصلی را مورد بررسی قرار دادیم. شورای علمای عراق نیز نشست فوق العاده‌ای را برگزار کرد تا این مسائل را بررسی کند. اولین محور تاکید رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران بر این بود که دشمنان اسلام بر فتنه انگیزی و ایجاد جنگ بین مسلمانان از طریق مطرح کردن مسائل مذهبی روی آورده‌اند؛ تا بین شیعه و سنی تفرقه و جنگ راه بیندازند و این مسائل را در جوامع اسلامی ریشه‌دار کنند. در حقیقت همان‌طور که آیت‌الله خامنه‌ای ایراد فرمودند این جنگ، جنگ مسلمانان با همه تروریسم و همه افراط‌گرایی است.
وی افزود: محور دوم اظهارات رهبر انقلاب اسلامی مسئله رسانه‌های خارجی است. رسانه‌هایی که با پرونده‌هایی خارج از اسلام به منطقه می‌نگرند. سرویس‌های اطلاعاتی بین‌المللی نیز تلاش می‌کنند بر مشکلات ایجاد شده بین مسلمانان بیفزایند و همواره تلاش می‌کنند حقیقت را برای افکار عمومی جهان و مسلمانان به گونه دیگری جلوه دهند. از این‌رو دروغ‌پردازی و تحریف و تزویر حقایق صورت می‌گیرد به طوری که به تروریست‌های گروه داعش لقب شخصیت‌های انقلابی داده می‌شود بنابراین علاوه بر اینکه خود این مسئله گمراهی است منجر به گمراه کردن مردم در جامعه بین‌الملل نیز می‌شود.
رئیس انجمن علمای عراق در بخش دیگری از اظهارات خود تاکید کرد: محور سوم سخنان آیت‌الله خامنه‌ای بسیار مهم بود. ایشان یادآور شدند کسانی که این گروه‌های تروریستی را تحریک می‌کنند و با آن‌ها همکاری و هماهنگی دارند بقایای حزب شکست‌خورده بعث عراق هستند. این شخصیت‌های بعثی از ورود این گروه‌های تروریستی و اختلافات سیاسی موجود بین سیاستمداران عراقی که از حد و مرز معقول آن فراتر رفته بود سوء استفاده کرده‌اند. آنها همچنین از خیانت‌های برخی فرماندهان امنیتی و دولتی و سیاسی که باعث تسهیل ورود افراطیون تروریسم به شهر موصل و سقوط این شهر شد سوء استفاده می‌کنند.
مجری شبکه العالم در ادامه پرسید: «آیا تحرکات موجود در منطقه توطئه آمریکایی - اسرائیلی است؟» شیخ خالدالملا در پاسخ به این سئوال تصریح کرد: من فکر می‌کنم بر مسائلی که رهبر انقلاب اسلامی در زمینه اوضاع عراق مطرح کردند باید تاکید کرد. زیرا وقتی به طور عمیق به آن فکر می‌کنیم و آن را با واقعیت‌های عملی موجود بررسی می‌کنیم می‌بینیم دخالت‌های خارجی و سوءاستفاده از گروهک‌هایی که ضد اسلام هستند باعث شد تا ما به کشتار یکدیگر بپردازیم. وقتی که گروه داعش به موصل و صلاح‌الدین وارد شدند از حمایت‌های خارجی استفاده کردند. البته لازم به ذکر است که نیروهای داعش وابسته به جریان‌های اهل سنت نیستند؛ زیرا آنها تنها جنایتکارانی هستند که به هتک حرمت‌ها و تجاوز به زنان و ریختن خون مردم و سوزاندن کلیسا‌ها و مساجد و سرقت اموال عمومی و ویران کردن مراکز مقدس می‌پردازند. امروز عشایر اهل سنت نیز با ارتش عراق هستند و از گردان‌های دفاع ملی که از داوطلبان مبارزه با تروریست‌‌ها تشکیل شد حمایت می‌کنند و در حال آزادسازی صلاح‌الدین از لوث این گروهک‌های تروریستی هستند و به سمت شهر موصل در حرکتند تا این شهر را نیز آزاد کنند زیرا جنایتکاران داعش بویی از انسانیت نبرده‌اند. پس باید دوباره بر این مطلب تاکید کنیم  که این اشخاص تندرو و افراطی به نیابت از رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی و گروه‌های ماسونی دشمن اسلام در حال جنگ با مسلمانان هستند. زیرا آنها علمای اسلام را می‌کشند و کلیسا‌ها را به آتش می‌کشند و مسجد‌ها را ویران می‌کنند و زنان را مورد تجاوز قرار می‌دهند. اینها همه جنایت‌های وحشیانه مربوط به دوران بربریت است. امروز متاسفانه رژیم صهیونیستی غاصب، به ما با حالت تمسخر می‌نگرد زیرا ما در حال کشتن یکدیگر هستیم. از این رو امیدوارم مسائل مهمی که از اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای استفاده می‌شود به مسائلی تبدیل شود که همه مسلمانان به آن عمل نمایند و در صف اول این مسلمانان بزرگان و علمای اسلام هستند که باید این مسائل مهم را مورد توجه قرار دهند و به اجرا درآورند تا جوی‌هایی از خون مردم راه نیفتد و فتنه‌ها خاموش شود. ما هم‌اکنون در ماه مبارک رمضان هستیم. ماهی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آن فرمودند هرگاه ماه مبارک رمضان آمد درهای بهشت باز می‌شود و درهای جهنم بسته می‌شود و شیاطین با غل و زنجیر بسته خواهند شد؛ پس بار دیگر تاکید می‌کند که ما باید به سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران عمل کنیم. 

منبع: کیهان



برچسب‌ها: امام خامنه ای

روایت خبرنگار امریکایی از کربلا
دوشنبه 93/4/2 ساعت 11:28 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
روایت خبرنگار ارشد آمریکایی از کربلا؛

اینجا مرکز شیعیان جهان است / امام حسین(ع) شهادت به خاطر حفظ اعتقاداتش را به تسلیم در برابر لشکری از دشمنان ترجیح داد

"پترسون" به تازگی جهت پوشش تحولات بحران اخیر عراق به این کشور سفر کرده است. وی در یکی از گزارش‌های خود در عراق به شهر مقدس کربلا سفر کرده و گزارش جالب توجهی را از مقامات کربلا و زائران مرقد مطهر امام حسین(ع) تهیه کرده است.
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران؛ "اسکات پترسون" خبرنگار پایگاه خبری "کریستین ساینس مانیتور"، مسئول بخش خاورمیانه و اخبار مربوط به این منطقه بویژه کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه است.

این خبرنگار آمریکایی که سابقه سفر به ایران را نیز در پرونده خود دارد، بارها پوشش خبری مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در مقاطع گوناگون را برعهده داشته است.

"پترسون" به تازگی جهت پوشش تحولات بحران اخیر عراق به این کشور سفر کرده است. وی در یکی از گزارش‌های خود در عراق به شهر مقدس کربلا سفر کرده و گزارش جالب توجهی را از مقامات کربلا و زائران مرقد مطهر امام حسین(ع) تهیه کرده است.

در ذیل توجه شما را به خواندن گزارش جالب توجه این خبرنگار آمریکایی از حال و هوای شهر کربلا و واکنش مقامات و ساکنان این شهر نسبت به تهدیدات اخیر گروه تروریستی داعش مبنی بر حمله به این شهر و اماکن مقدس آن جلب می‌نماییم:

هر روز، و البته هر لحظه، در حرم امام حسین‌ (ع) که یکی از عزیزترین و مقدس‌ترین بزرگان دین اسلام است، اشک از چشمان مسلمانان شیعه در غم شهادت او جاری است. امام حسین (ع) بیش از 13 قرن پیش در جنگ به شهادت رسید، در حالی که شهادت به خاطر حفظ اعتقاداتش را بر تسلیم در برابر لشکری از دشمنان ترجیح داد. اما آیا با پیشروی تروریست‌های "داعش" به سوی مناطق شمالی و مرکزی عراق و تصمیم این گروه برای ادامه خونریزی‌ها، این از خود گذشتگی، امروز نیز تکرار خواهد شد؟

تروریست‌های "داعش" عهد بسته‌اند که به حرم‌های مقدس عراق حمله کنند و شهرهای "کربلا" و "نجف" را به اصطلاح "تطهیر" نمایند.

اما پاسخی که نه تنها تاریخ بلکه مذهب شیعیان به آن فرا خوانده است، کاملا واضح به نظر می‌رسد: "اگر حرم‌های مقدس و اعتقادات آنها مورد حمله قرار گرفت، باید از آنها دفاع کنند."

به گفته "عابد محمد جابر"، یکی از خادمان حرم‌ امام حسین (ع)، "بحث بر سر مرگ و زندگی است، و این موضوع تنها منحصر به من نیست. هیچ کس امام خود را تنها نمی‌گذارد!"

درون حرم، براده‌های منقوش شیشه‌ای به دیوارهای این مکان مقدس، زیبایی خاصی بخشیده‌اند و درخشش آن را دو چندان کرده‌اند. این جا مرکز شیعیان جهان است. هر ساله میلیون‌ها زائر به این مکان می‌آیند و مفاهیم "دفاع"، "فداکاری"، "عشق" و "شجاعت" را از نو فرا می‌گیرند؛ مفاهیمی که آرمان‌‌گرایی و پایبندی به اعتقادات را میان مردم هرچند وحشت‌زده این شهر، زنده نگه می‌دارد.

"عبدالرحیم دیوان الحسینی"، یکی از افسران بازنشسته ارتش عراق در حالی که از حرم خارج می‌شد، گفت، "امام حسین (ع) خود را در راه آزادی فدا کرد. اگرچه تروریست‌ها رویای ورود به این مکان را دارند، هیچگاه آن را محقق نخواهند یافت. همه با آنها خواهند جنگید، زن و مرد، دختر و پسر. بعد از اینکه زیارت خود را انجام دادم، دعا کردم در راه دین و امامم شهید شوم." پس از اعلام روحانیون شیعه و مفتی‌های سنی عراق مبنی بر پیوستن مردم به ارتش، دیوان الحسینی نیز برای جنگ با تروریست‌ها داوطلب شد.

"آیت‌الله علی سیستانی"، از روحانیون بزرگ شیعه، اعلام کرده است مردم باید با  تروریست‌ها  مبارزه کنند و ده‌ها هزار نفر نیز در پاسخ به این حکم، داوطلب جنگ با این گروه تکفیری شدند. روز جمعه نیز این روحانی در یک هشدار بسیار جدی اعلام کرد، "اگر تروریست‌ها امروز بیرون رانده نشوند، فردا برای همه ما افسوس باقی خواهد ماند." 

در این اطلاعیه، "آیت‌الله سیستانی" به موضوع مهم "اتحاد ملی" پرداخته و اعلام کرده است که نه تنها مسلمانان اهل سنت برادر شیعیان هستند، بلکه "ما آنها را از خود میدانیم". "آیت‌الله سیستانی علاوه بر انتقاد علیه سیاست‌های دولت، خواهان تاسیس دولتی "موثر" شد که "چشم‌انداز جدیدی را به سوی آینده‌ای بهتر برای مردم عراق بگشاید".

در گذشته نیز، عراق درگیر خونریزی‌های جدایی‌طلبان بوده است. طی یکی از این اقدامات، افراطیون بین سال‌های 2006 و 2007، یکی از حرم‌های مقدس شیعیان را در "سامرا"، شهر شمالی عراق، منفجر کردند. اخیرا نیز تروریست‌های "داعش" با خونریزی‌ها و کشتارهای فجیع و علنی خود در سوریه و عراق خود را از دیگر  تروریست‌ها  متمایز کرده‌اند. به عنوان گوشه‌ای از جنایات این تروریست‌ها میتوان قتل عام 1700 سرباز شیعه را مثال زد.

به گفته "سید افضل‌ الشامی"، معاون دفتر حرم امام حسین (ع)، "ایدئولوژی  تروریست‌ها  بسیار افراطی است. آنها به زندگی مسالمت‌آمیز در کنار دیگران اعتقاد ندارند، بنابراین نه تنها برای دشمنان فرقه‌ای خود یعنی شیعیان، بلکه برای دیگر مسلمانان اهل سنت و افراد بی‌طرف نیز یک تهدید جدی محسوب می‌‌شوند. آنها انسان‌های حیوان سیرتی هستند که به فرهنگ خونر‌یزی و گردن‌زنی خو گرفته‌اند. ما باید هرچه زودتر آنها را نابود کنیم."

"علی سالم"، یکی دیگر از مسئولین دفتر حرم امام حسین (ع) نیز می‌گوید، "من یک شیعه هستم. برایم اهمیتی ندارد چه کسی نخست‌وزیر کشور است - شیعه، سنی، یا کرد تفاوتی ندارد. مهم این است که کشورم پا بر جا باشد و بتواند به دیگر کشورهای جهان یاری رساند. شاید برخی افراد  به دنبال گرفتن حق خود باشند، ما نیز از آنها حمایت می‌کنیم، اما نه اینگونه، نه با انفجار و خونریزی."
 
چرا کربلا برای شیعیان مهم است؟ 

 "کربلا" _ با گنبد طلایی حرم امام حسین (ع) و دو مناره طلایی آن که از فراز آسمان دودآلود شهر و حتی از بیابانهای اطراف نیز قابل مشاهده است _ در فراتر از مرزهای عراق نیز دارای اهمیت است. در اطراف این حرم محله‌های فقیرنشین قراردارند و توسط تعداد زیادی از سیم‌های برق و تلفن احاطه شده‌اند.مغازه‌های زیادی نیز در این منطقه وجود دارد که لوازم مذهبی و مقدس شیعیان را می‌فروشند. در این کوچه‌های کهنه غالبا شیعیان ایرانی، لبنانی، پاکستانی و نیز شیعیانی از کشورهای جنوب شرقی آسیا در رفت و آمد هستند .

"حسن روحانی" ، رییس جمهوری ایران در سخنانی که هفته جاری ایراد نمود، تصریح کرد: "ملت ایران از هیچ تلاشی برای دفاع از اماکن مقدس فرو گذار نخواهد کرد."

"سید حسن نصرالله"، دبیرکل "حزب الله لبنان" نیز اظهار داشت: "زیارتگاه‌های مقدس در عراق آنقدر بزرگ و باارزش هستند که ما حاضریم برای محافظت از آنها پنج برابر تعداد قربانیانی که در جنگ سوریه داشتیم، تقدیم کنیم ".

"عقیل التریحی"، فرماندار کربلا می‌گوید: "با وجود آنچه که غالبا بعنوان نبردی خونین و متمرکز بر "شهادت "مطرح می‌شود، حماسه امام حسین(ع) حماسه‌ای جهانی و حقیقتا صلح آمیز است. امام حسین (ع) _ نوه حضرت محمد ( ص ) _ در دشت کربلا با تنها 72 تن از یاران خود توسط هزاران سرباز یزید، خلیفه ظالم محاصره شده بود. از آن زمان "سید الشهدا" نامیده شد و الگویی برای معیارهای ایمان و مقاومت قرار گرفت".

"التریحی" ادامه داد: "البته ما تلاش داریم این پیام را به جهانیان منتقل کنیم که امام حسین (ع) با جنگ مخالف بود. یزیدیان وی را وادار به جنگ کردند .هنگامی که امام حسین(ع) در حال اشک ریختن بود از وی علت آن را پرسیدند. امام پاسخ داد: اشک ریختن من برای دشمن است چرا که آنها نمی‌دانند کاری که می‌کنند آنها را بسوی جهنم سوق می‌دهد . "امام حسین(ع) عاشق تمام انسان‌ها بود ".

وی افزود: "تفاوت‌های زیاد دیگری میان ما و افراط گرایان "داعش" وجود دارد. این دو حتی در ایدئولوژی جهاد نیز با یکدیگر متفاوتند. جهاد ما (شیعیان) دفاع است اما جهاد آنان حمله ".

"حسینی" افسر بازنشسته ارتش عراق می‌گوید: "مومنان در داخل زیارتگاه امام حسین (ع) معتقدند که ایمان و اعتقادشان از آنها محافظت می‌کند. آنها معتقدند همین موضوع آنان را طی تمامی قرون تاکنون حفظ کرده است. امام حسین (ع) به ما می‌آموزد که قوی و شجاع باشیم، به یکدیگر عشق بورزیم و در صلح با انسانیت زندگی کنیم.ما بی عدالتی را نمی‌پذیریم، خداوند انسانها را آزاد خلق کرده، نباید برده باشیم" .

"علی همدانی"، یکی از خادمین حرم امام حسین (ع) می‌گوید: "استفاده از احساسات بی شائبه مردم برای طلب کمک از مدافعان حقیقی کربلا کار دشواری نیست. القاعده و داعش از اسلام نیستند. حتی اگر هیچ خودرویی برای اعزام به میدان مبارزه نداشته باشد ما تا میدان دفاع بر روی دستان و زانوهای خود می‌خزیم ".

وی در حالی که تسبیح زرد رنگ خود را در دست داشت، ادامه داد: "به فتوای آیت الله سیستانی ما مرگ را به زندگی ترجیح می‌دهیم. این مرگ، مرگی مقدس است. مرگی که تا ابد ما را به خدا پیوند خواهد داد."   منبع:باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: امریکاتروریست

خاطره از امام خامنه ای
یکشنبه 93/4/1 ساعت 11:34 صبح | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله الرحمن الرحیم

عدم تبعیض در برخورد

یکی از مسئولان نظامی دستور تصرف مکانی را صادر کرده بود. گرچه حق با او بود، اما شیوه اقدام قانونی نبودسازمان قضایی نیروهای مسلح گزارش حادثه را تنظیم و خدمت مقام معظم رهبری ارسال کرد. ایشان در زیر آن گزارش، مرقوم فرمودند: با متخلف برخورد کنید ولو پسر من باشد

حجت الاسلام نیازی

 




 
لینک دوستان
دیگر موارد
کد موزیک آنلاین برای وبگاه