سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/138697527378971.jpg
دردهای ناتمام یک پدر
دوشنبه 93/4/9 ساعت 2:8 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
 

اقدام شنیع "حوض مخصوص رجوی" را بدانی و دخترت در پادگان اشرف باشد چه می‌کشی؟

وقتی صحبت‌های بتول سلطانی توی گوشت باشد و دختری هم در پادگان اشرف داشته باشی آن وقت متوجه می‌شوید که یک پدر پشت این سیم‌خاردارها چه می‌کشد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، مشروح مستند زیر نمونه‌ای از روایت خیانت گروهکی است که سه دهه از عمر تشکیلاتی خود را صرف جنایت و خرابکاری علیه ملت ایران کرده است.

گروهک تروریستی که جنایات حقوق بشری بسیاری را علیه اعضای خود نیز به کار گرفته و این جنایات همچنان ادامه دارد.

روایت زیر اظهارات پدری است که دو فرزندش سال‌هاست اسیر فرقه تروریستی رجوی هستند، متن این اظهارات که به صورت یک مستند نیز تهیه شده به شرح ذیل است:

سازمان مجاهدین خلق یا به تعبیر مردم ایران گروهک تروریستی منافقین تا به امروز مسبب شهادت بیش از 17هزار نفر از هم وطنان بوده است؛ اواخر سال 88، پانزدهمین سفر من "مصطفی محمدی" از کانادا به عراق پادگان اشرف بود و این پادگان بزرگترین و مهمترین پادگانی بود که صدام(دیکتاتور سابق عراق) در اختیار سازمان(گروهک تروریستی منافقین) قرار داد و پس از سقوط صدام، اشرف امن‌ترین جایی بود که سازمان مجاهدین خلق می‌توانست 3000 نیروی خود را در آن نگهدارد.
 
یکی از این سه هزار نفر سمیه دختر من بود!


 

 
چند وقتی بود که جلوی پادگان اشرف با بلندگو اسم دخترم را صدا می‌کردم و حالا خانواده‌های دیگری نیز با من هم صدا شده بودند و همه یک چیز می‌خواستند "دیدن بچه‌هایشان" اما سازمان(گروهک تروریستی منافقین) هرگز اجازه این ملاقات‌ها را نمی‌داد.
 
در این هنگام من و همسرم محبوبه به همراه یک خانم دیگر شروع کردیم به هل دادن در میله‌ای پادگان، در باز شد، خانواده‌ها الله اکبر گویان وارد محوطه شدند اما سه یا چهار سرباز بر سر من ریختند.
 
به 8 سال قبل بر می‌گردیم، یعنی سال 81، آن روزها در حال و هوای دیگر بودیم؛ در آن سال من یکی از هواداران فعال سازمان بوده و در تمامی برنامه‌های آنان شرکت می‌کردم.

خواهر و برادر خانمم نیز از کشته‌های سازمان بودند و دوتا از فرزندانم سمیه و محمد چندسالی می‌شد که در پادگان اشرف به همراه ارتش آزادی‌بخش سازمان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کردند به همین دلیل خانواده ما به شدت مورد توجه سازمان(گروهک تروریستی منافقین) بود.
 
18 دسامبر 2012 ساعت 5:34 صبح روبروی در اصلی پادگان اشرف نشسته‌ام و به سال‌های گذشته فکر می‌کنم، به سال 50 که همکلاسی‌ام برای اولین بار مرا با سازمان(گروهک تروریستی منافقین) آشنا کرد، به سال 58 و سخنرانی مسعود رجوی و به سال 73 و ورود به کانون هواداران سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در کانادا و همچنین به راهی که طی کردم تا به اینجا برسم.
 
دی ماه 1390، پادگان اشرف در عراق نقطه‌ای از دنیا که قصه من و خیلی‌های دیگر از اینجا می‌گذرد.
 
خانواده‌هایی که در مقابل پادگان تجمع کردند که فرزندان، برادران و خواهرانشان را با یک رفت بی‌برگشت از دست داده‌اند، خیلی وقت به اینجا می‌آیم و با آنها صحبت می‌کنم و هنگامی که حرف‌های آنها را می‌شنوم، درد خودم یادم می‌رود، درد اینکه سمیه فقط 10 سالش بود که به اینجا آمد و الان 32 سال را رد کرده و بیش از 15 سال است که به دور از خانواده زندگی می‌کند.
 
ما با فریاد در پشت سیم‌خاردارهای اشرف در تلاشیم تا شاید صدایمان به فرزندانمان برسد و به خودشان بیایند که به مانند صدها نفر دیگر که فرار کرده‌اند فرار کنند.

البته سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در همه دوره‌ها خط مشی به خصوصی داشته و آن چیزی که برای من اهمیت دارد این است که بچه‌های ما چگونه به چیزی تبدیل شدند که حاضرند به خانواده‌های خود سنگ پرتاب کنند!
 
بهمن 57، یادم نیست چندمین سفرمان به عراق بود که در یکی از شب‌ها دو نفر از اعضای سابق سازمان( گروهک تروریستی منافقین)  به نام علی شبیری و آرش صامتی‌پور مهمان ما بودند.

من با علی شبیری در جلوی پادگان آشنا شدم و بعدها به خانه‌شان در سوئد رفتم؛ او نیز دردی مانند من دارد و همسرش در درون سازمان( گروهک تروریستی منافقین) است.

همسر وی به اصرار خود او وارد سازمان(گروهک تروریستی منافقین ) شده بود، اما بعد از شکست در عملیات غروب جاویدان، شبیری و دخترش از سازمان( گروهک تروریستی منافقین)  جدا شدند و همسرش در پادگان اشرف ماند.
 
سرکرده سازمان(گروهک تروریستی منافقین ) از همه اعضاء خواست برای بالابردن قوه مبارزه از هر وابستگی روحی و جسمی خودشان را جدا کنند، یعنی همه زن و شوهرها باید از هم جدا می‌شدند و تا ابدالدهر نباید به همسر فکر کنند و این موضوع شامل اعضای مجرد نیز می‌شد. آنها نیز باید فکر همسر را در قلب و ذهن خود می‌کشتند و در اصل باید از خانواده‌های خود متنفر شده و وابسته مسعود و مریم می‌شدند.
 
این تازه مرحله دوم از انقلاب ایدئولوژیک بود و من هنوز مرحله اول و شروع این انقلاب عجیب را تعریف نکرده‌ام.  
 
مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو رسما در پاریس با هم ازدواج کردند و سازمان(گروهک تروریستی منافقین) اسم این ازدواج را سرآغاز انقلاب ایدئولوژیک گذاشت و آن در باور اعضاء از انقلاب کبیر فرانسه نیز بزرگتر بود.

همچنین چند روز قبل از این ازدواج مریم همسر مهدی ابریشمچی معاون مسعود رجوی بود و کسی که در روز ازدواج در جلوی صف دیوانه‌وار به دست زدن می‌پرداخت کسی جز همسر چند روز پیش مریم نبود و مریم باخواسته مسعود از همسرش جدا شد و با وی ازدواج کرد.
 
من 25 سال پس از آن اتفاق به پاریس رفتم اما در جایگاهی کاملا متفاوت برای شرکت در سمینار توسط تعدادی از خانواده‌ها و اعضای سابق سازمان برگزار شده بود تا شاید گوشه‌ای از حقایق این سازمان بر مردم جهان روشن شود.

در این نشست من با خانم بتول سلطانی آشنا شدم، وی عضو شورای سرکردگی سازمان(گروهک تروریستی منافقین)، یعنی عالی‌ترین رده تشکیلاتی سازمان بود و توانست سال 85 با فرار از سازمان به آلمان پناهنده شود.  
 
سلطانی به همراه همسر و فرزندش در سال 65 به سازمان ملحق شد اما به دلیل طلاق‌های اجباری مجبور شده بود از همسرش جدا شود و سازمان او را مجبور کرده بود تا به مدت 6 ماه در قرنطینه سخنرانی مسعود رجوی را گوش دهد.
 
طلاق اولین قدم انقلاب ایدئولوژیک و قدم بعدی جداکردن بچه‌ها بود، حدود 800 بچه به همراه پدر و مادر خود در پایگاه زندگی می‌کردند، از بچه‌های 8 ماهه گرفته تا 15 ساله که همگی را به خارج از عراق منتقل کرده بودند.
 
پس از اعدام شدن برادرزنم در سال 65 زندگی برای ما در ایران خیلی سخت شده بود و اواخر سال 71 از ایران بیرون زده و به کانادا آمدیم و من برای پناهنده شدن مورد سازمان مجاهدین را مطرح کرده بودم و به نوعی احساس دین به آنها داشتم ، به همین دلیل با ورود به کانادا برای کمک به سازمان کارهای مختلفی کرده و در مجالس و راهپیمایی‌هایشان شرکت می‌کردند.
 
در یکی از این تظاهرات در واشنگتن خانمی به نام خواهر سیما ما را به داخل کانون مجاهدین کشاند و این بود که من و سمیه به کانون ورود پیدا کردیم. در آنجا خانمی به نام ترانه که او را به نام خواهر ترانه صدا می‌زدند، روی سمیه خیلی کار کرد و دخترم را بیشتر به سمت سازمان کشاند و من هم از این موضوع بدم نمی‌آمد و دلیل آن تعریف‌هایی بود که در عراق شنیده بودم و فکر می‌کردم مجاهدین همان مجاهدینی است که من از قبل انقلاب می‌شناختم.
 
آنها سمیه را ابتدا به بهانه یک سفر کوتاه به عراق دعوت کردند و بهانه این سفر این بود که دخترم ارتش سازمان( گروهک تروریستی منافقین) در عراق را ببیند و اگر دوست داشت به سر مزار خاله‌اش حوریه که در عملیات غروب جاویدان کشته شده بود برود، چرا که سمیه به این خاله‌اش خیلی علاقمند بود.
 
سمیه سال 77 به این سفر رفت، او را بدرقه کردیم و عکس یادگاری گرفته و بسیار به دخترمان افتخار می‌کردیم، یک ماه گذشت و منتظر بودیم سمیه برگردد، اما خبری نشد و نهایتا سازمان(گروهک تروریستی منافقین)  به ما گفت؛ او تصمیم گرفته در پادگان بماند، در حالیکه هنوز دخترم دیپلمش را کامل نکرده بود.
 
همگی ما از این ماجرا خیلی ناراحت بودیم، اما به سازمان(گروهک تروریستی منافقین) اعتماد کامل داشتیم و فقط محمد پسر بزرگم و برادر کوچکتر سمیه زیربار این موضوع نمی‌رفتند، محمد سمیه را خیلی دوست داشت و گفت؛ داوطلب می‌شود تا با گروه بعدی به عراق برود و از حال سمیه برای ما خبر بیاورد.
 
محمد تازه 15 سالش شده بود و رفت که ببیند سمیه داوطلبانه مانده یا به زور نگهش داشته‌اند، پسرم به عراق رفت، دیگر او هم نتوانست با ما تماس بگیرد، در آن دوران خیلی از بچه‌های زیر 18 سال را گول زدند و به عراق بردند. رژیم بعث نیز به شدت از سازمان(گروهک تروریستی منافقین) و فعالیت‌هایش حمایت می‌کرد، برای همین کاری از خانواده‌ها ساخته نبود، حتی نمی‌توانستند به ملاقات فرزندانشان بروند.
 
گسترده‌ترین جذب نیرو در سازمان(گروهک تروریستی منافقین) پس از عملیات غروب جاویدان انجام شد، چرا که تعداد زیادی از نیروهای سازمان(گروهک تروریستی منافقین) در عملیات کشته شده بودند، به همین دلیل سازمان تصمیم گرفت تا یک فکر جدی به حال ناقص شدن ارتشش بکند.
 
دی ماه 81، پنجمین باری بود که سازمان به ما وعده دیدار فرزندانمان را در عراق داده بود و بارها سازمان ما را به بهانه دیدن بچه‌ها راهی کشورهای مختلف می‌کرد، اما نتیجه‌اش فقط شرکت در تظاهرات و بازدید از یک جای دیدنی در آن کشورها بود.
 
رجوی(سرکرده فراری گروهک) در خرداد 1365 با یک پرواز از پاریس به عراق رفت و در آنجا ارتش آزادی بخش را تاسیس کرد. من آن زمان ماجرا را از رادیو مجاهدین که برای سازمان بود پیگیری می‌کردم. امنیتی‌ها و درجه‌داران از ورود رجوی استقبال کردند و پس از آن وی با صدام دیدار کرد. در این دیدار بود که همکاری سازمان با حزب بعث عراق علنی شد و این همکاری تا فروردین 82 (حمله آمریکا به عراق) ادامه داشت.
 
من درست چند روز قبل از آن حمله بغداد بودم تا هرطور شده فرزندانم را با خود به کانادا ببرم، صبح یکی از آن روزها سمیه را آوردند تا با ما ملاقات کنم و حالا که به فیلم آن زمان نگاه می‌کنم متوجه اضطراب سمیه و اصرارش برای فیلم نگرفتن می‌شوم، چیزی که آن زمان مورد توجهم نبود و همچنین چیزهای عجیبی که محمد لابه لای صحبت‌هایش به زبان می‌‌آورد؛ مانند اینکه خواهرش را خیلی کم می‌بیند و یا در حالی که اجازه نداشته به ما زنگ بزند چندبار با ایران به منظور کشاندن چندتا از فامیل‌ها به پادگان اشرف تماس گرفته و این حربه‌ای است که سازمان در همه دوره‌ها از آن استفاده می‌کرد، یعنی اعضاء را مجبور می‌کرد تا خانواده‌های خود را فریب دهند.
 
افراد سازمان در این دیدار همه‌جا دنبال ما بودند، سه زن به همراه سمیه، دو مرد به همراه محمد و شاید اگر آنها نبودند این داستان همینجا به پایان می‌رسید و ما به خانه باز می‌گشتیم، اما آنها اجازه ندادند فرزندانم را با خود همراه کنم، به همین دلیل مجبور شدم شب قبل از حمله آمریکا عراق را ترک کنم.
 
این اولین سفر من به عراق ، اما آخرین بار نبود. از آن زمان که جلوی سازمان ایستادم و علیه آنها فعالیت کردم، با آدمهای مختلف آشنا شدم و چیزهای عجیبی شنیدم که به کلی تصویر سازمان را در ذهنم دگرگون کرد.
 
اوایل که فعالیتم را در این زمینه آغاز کردم، هنوز طرفدار سازمان(گروهک تروریستی منافقین) بودم و فقط می‌خواستم با بیرون آوردن بچه‌هایم امنیت آنها را تضمین کنم، اما به مرور چیزهایی شنیدم که من را به یک مخالف سرسخت تبدیل کرد.
 
پادگان اشرف یک دنیای عجیب و غریب با حصارهای بلند است و تصویری که اعضای سازمان از دنیای بیرون دارند، همان چیزی است که مسئولین آنها برایشان ساخته‌اند و هیچ ارتباطی از داخل پادگان اشرف با بیرون وجود ندارد و تلویزیون در آنجا فقط یک کانال دارد و آن هم کانال سازمان و اینگونه است که دنیای بیرون آن چیزی می‌شود که سازمان تعریف می‌کند و این ارتباط دوطرفه است، کسی از داخل اطلاعات و تصوری ندارد مگر اینکه بتوان از جوانانی که موفق به فرار می‌شوند اطلاعاتی بدست آورد.
 
خروج قانونی که هیچ، فرار هم از پادگان اشرف غیرممکن است و موانع و پست‌های نگهبانی فراوانی که در پادگان اشرف وجود دارد فرار را از آنجا از هر زندانی در دنیا سخت‌تر کرده.
 
علاوه بر فرار فیزیکی، اول باید از حصار ذهنی که سازمان در این سال‌ها برایشان ساخته بگذرند و این به مراتب کار را سخت‌تر می‌کند، چرا که فرد باید به نقطه‌ای برسد که مرگ را به بودن در پادگان ترجیح دهد، چرا که سازمان سال‌هاست در گوش افراد می‌خواند که بیرون از پادگان اشرف زندگی وجود ندارد و جمهوری اسلامی ایران بلافاصله آنها را به فجیع‌ترین شکل ممکن اعدام می‌کند.
 
چیزهایی که من از بتول سلطانی شنیدم روزگاری را به تصویر کشید که من حتی تصورش را نیز نمی‌توانستم بکنم. وی می‌گفت: من همیشه فکر می‌کردم این یک رابطه ایدئولوژیک از جنس امامان و خداست! و هیچ بارقه‌ای از چیزهای دنیوی در آن وجود ندارد.
 
ما را وارد یک سالنی کردند که کف آن پر از ملحفه‌های سفید بود و ناگهان دیدیم مسعود رجوی با یک عرقگیر و لباس راحتی روی مبل نشسته و به ما گفتند بروید دور این مبل بنشینید، این حوض شماست! در این هنگام یک آهنگ بسیار تند پخش شد و به ماگفتند بلند شید و به این حوض شیرجه بزنید، لباس‌های شرک و ریا را بکنید، این رهبر ماست و باید با وی یگانه شوید.
 
برخی نیز مخالفت کرده و در نتیجه آنها را خارج کردند، خواست مریم و مسعود این بود که این زنها لخت مادرزاد مشغول رقص شوند، چرا که این رقص رهایی است، با پایان این ماجرا من ارتقاء مسئولیت گرفتم و در این جلسه من عضو شورای سرکردگی شدم.
 
وقتی صحبت‌های بتول سلطانی توی گوشت باشد و دختری هم در پادگان اشرف داشته باشی آن وقت متوجه می‌شوید که یک پدر پشت این سیم‌خاردارها چه می‌کشد.
 
پس از سقوط صدام و خلع سلاح شدن سازمان دولت عراق قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که سازمان را مجبور می‌کرد خاک عراق را ترک کنند، این یعنی پایان راه سازمان زیرا وقتی انحصارها برداشته شود و آدم‌ها بیرون را ببینند لحظه‌ای را برای فرار از دست نخواهند داد، بنابراین سرکردگان سازمان(گروهک تروریستی منافقین) به شدت برای ماندن مقاومت می‌کردند.
 
8 سال قبل یعنی صبح روز 27 خرداد 82 ساعت 5 صبح با صدای تلفن از خواب بیدار شدم، پلیس فرانسه مریم رجوی را به اتهام اقدامات تروریستی، فساد مالی، پول‌شویی دستگیر کرده بود و حالا تمامی اعضاء موظف بودند برای آزادی مریم رجوی کاری کنند. کسی که پشت خط بود گفت؛ مریم به همراه تعداد دیگری از کادر سرکردگی دستگیر شده و این یعنی سازمان یک مشکل جدی دارد، بنابراین جان سمیه و محمد در خطر است.
 
پیام واضح بود و این تهدید من را مجبور می‌کرد تا به خواسته‌های سازمان(گروهک تروریستی منافقین) تن دهم.
 
سازمان تعدادی از اعضاء را مجبور کرد تا در چند کشور مختلف مقابل سفارت فرانسه و جلوی خبرنگاران خارجی که خودشان آنها را خبر کرده بودند اقدام به خودسوزی نمایشی کنند تا دولت فرانسه مجبور شود مریم رجوی را آزاد کند.

من نیز یکی از این افراد بودم که در مقابل سفارت فرانسه در اتاوا کانادا روی خودم بنزین ریختم اما یک خبرنگار در لحظه آخر فندک را از دست من گرفت و من نتوانستم کارم را تمام کنم.
 
بعد از این اتفاق بود که من به عنوان یک قهرمان توانستم وارد پادگان اشرف شوم و شاید تنها کسی بودم که از داخل این پادگان فیلمبرداری کردم و سازمان فکر می‌کرد چون در کنار خانواده‌ام از داخل فیلم می‌گیرم آن را به کانادا می‌برم و این یک تبلیغ خوبی برای سازمان می‌شود، بنابراین مجاز بودم تا در پادگان اشرف بگردم و با هر کسی که دوست می‌شوم صحبت کنم، در حالی که این امر برای اعضاء ممنوع بود.
 
عراق 19 فروردین سال 90 با یک پیشروی ناگهانی بخشی از پادگان را از سازمان پس گرفت و سازمان به دلیل غافلگیری نتوانست اسناد و مدارک موجود را با خود همراه کند و امروز خانواده‌ها به امید یک نشانه با حس و حالی خاص به گشتن در میان این مدارک می‌پردازند.
 
در شهریور 83 سفر دیگری به عراق داشتم. بعد از اینکه آمریکایی‌ها به عراق آمده بودند کنترل آن را بدست گرفتند و رفت و آمد برای من که تبعه کانادا بودم کمی راحت‌تر شده بود و سازمان نیز جرات نداشت خیلی جلوی آمریکایی‌ها مقاومت کند.
 
در یکی از این روزها با توجه به اختلاف کمی که بین روز تولد محمد و سمیه بود ما یک جشن تولد سه نفری برگزار کردیم.
 
در آن شب محمد چیزهایی تعریف کرد که شنیدن آن از توان هر پدری خارج بود. پسرم گفت: من را فرستادند به یک قرارگاهی که هیچ جوانی در آنجا وجود نداشت و فقط من که 20 سالم بود در آنجا بودم، یک هفته که گذشت مشکلی برای من پیش آمد و این مشکل چیزی جز اینکه هنگام خواب می‌آمدند بالای سرت نبود .....!
 
من این موضوع را به یک مسئول به نام کمال گزارش دادم و او هیچ کاری نکرد و در روز بعد این مورد بازهم برای من پیش آمد و من بازهم رفتم شکایت کردم، 4 روز بعدی این موضوع دوباره اتفاق افتاد و من تصمیم گرفتم شب‌ها نخوابم، با التماس از آنها می‌خواستم که به من کمک کنند اما کسی حرف مرا گوش نمی‌داد و من گفتم حالا که شما با من این کار را می‌کنید من می‌روم.
 
محمد تصمیم گرفته بود از سازمان جدا شود و این تصمیمی بود که خیلی از بچه‌هایی که داخل سازمان بودند جرات و شاید موقعیت آن را نداشتند که بگیرند.
 
این ماجرا با همه تلخی که داشت به نظر من نشانه شرافت و سلامت محمد من بود، چرا که اگر اینگونه نبود هیچ‌ وقت راضی نمی‌شدم جلوی دوربین این حرف‌ها را بزنم و گفتن این صحبت‌ها برای محمد خیلی سخت بود، نه بخاطر من، بلکه بخاطر سمیه که مشغول فیلمبرداری بود و می‌دیدم که شنیدن این حرف‌ها چقدر عذابش می‌دهد.
 
با خیلی از فرماندهانش صحبت کردم و کلنجار رفتم تا راضی‌شان کنم محمد را با خودم ببرم و فهمیدم اینگونه کار به جایی نمی‌رسد. برگشتم تا کار را از طریق سفارت کانادا پیگیری کنم.  
 
پس از آن دیدار، من و همسرم تلاش کردیم تا از طریق سفارت کار را پیگیری کنیم و نهایت محبوبه با 40 روز اعتصاب غذا مقابل سفارت کانادا در اردن آمریکایی‌ها مجبور شدند محمد را از سازمان بگیرند و به ما بدهند.
 
محمد پس از 7 سالی که رفته بود تا خواهرش را از عراق برگرداند به خانه بازگشت، در حالی که سمیه هنوز داخل پادگان اشرف بود.
 
در همان سفر آخری که به اشرف رفته بودم متوجه شدم سمیه هم تصمیمش را گرفته تا به خانه بازگردد، اما شرایط سمیه سخت‌تر از محمد بود زیرا که محمد شهروند کانادا بود اما سمیه نه، بنابراین نشست و یک نامه‌ای نوشت، مثل همیشه از آن لحظات هم فیلم گرفتم.
 
این نامه در واقع یک درخواست به دولت کانادا بود تا کارهایش را برای خروج از پادگان پیگیری کند. بخش‌هایی از این نامه بدین شرح است:
 
"اینجانب سمیه محمدی فرزند مصطفی درخواست داشتم تا شما کار من را برای برگشت به کشور قبلی‌ام کانادا هرچه زودتر درست کنید، چون من در آنجا هم مدرسه می‌رفتم و هم پیش خانواده‌ام زندگی می‌کردم. من خودم 4 سال پناهنده کانادا بودم و فرم برای شهروند شدن را پرکرده بودم، اما نتوانستم شهروندی‌ام را تا قبل از آمدن به اشرف بگیرم و در اینجا هم پاسپورت من را گرفته و هیچ‌گونه امکان برقراری ارتباط با خانواده‌ام نبود، اما پس از سقوط صدام پدرم توانست به دیدار ما بیاید و در این بین من توانستم به پدرم بگویم که بیاید و این درخواست را از شما بکند که بتوانم پیش خانواده‌ام برگردم."
 
هنگامی که پای سرنوشت فرزند آدم در میان باشد، همه چیز را به جان خواهی خرید و من برای چندمین بار به عراق ناامن رفتم تا شاید بتوانم با فشار آمریکایی‌ها و دولت کانادا سمیه را از دست سازمان نجات دهم.
 
مثل همیشه از همه‌ چیز فیلم گرفتم تا یادگاری شود برای دخترم سمیه، از دفعه قبل که سمیه نامه نوشته بود تا این سفر اتفاقات زیادی افتاد، چیزهایی که فقط یک کسی مانند بتول سلطانی که به تازگی از اشرف فرار کرده بود می‌توانست برایم توضیح دهد؛ او می‌گفت: سازمان از یک نقطه‌ای به طور خاص به روی این خواهر و برادر متمرکز شده بود، به ویژه سمیه و من هر دفعه خواستم به او نزدیک شوم او را یا می‌بردند یا یک خانمی از مسئولین می‌آمد و پیش او می‌نشست، اما من طی یک فرصت توانستم با او صحبت کنم و به من گفت من می‌خواهم بمانم و اگر برادرم فریب خورده و مزدور می‌خواهد بشود به من ربطی ندارد، من احساس کردم سمیه اصلا خودش نیست، درصورتی که این یک گپ دوستانه بود، اما او بسیار خشک رفتار کرد.
 
جمعه 16 تیر 1384بود، با پای پیاده در پادگان اشرف بودم و بالاخره با زور آمریکایی‌ها سازمان رضایت داد من بار دیگر سمیه را ببینم، چون پس از اینکه محمد را از اشرف بردم سازمانی دیگر اجازه ورود من را به پادگان نداد. قرار شد آمریکایی‌ها من را به کمپ خودشان در اشرف ببرند و سازمان هم سمیه را به آنجا بیاورد و طی یک ساعت همدیگر را ببینیم.  
 
آخرین حرفهایم را زدم، به او گفتم: سمیه از فردای آینده هیچ چیزی درباره من نمی‌توانی بگویی، من وظیفه خود را برایت انجام دادم، گفتنی‌ها را گفتم و اشتباه‌هایی را که در حق تو کرده بودم را پذیرفته و از تو عذرخواهی کردم. من باعث شدم تو به اینجا فرستاده شوی و من باعث از بین رفتن عمر تو در این دنیا شوم، الان هم آمده ‌ام جبران کنم....
 
این آخرین باری بود که من توانستم از صورت دخترم فیلم بگیرم و با او صحبت کنم. افراد سازمان دوباره سمیه را با خود به داخل بردند که بعد از آن دیدار پشت دیوارهای اشرف شد خانه اولمان.
 
یک بلندگو برداشتم و شروع کردم به صدازدن اسمش و بیشتر از 20 بار هزاران کیلومتر راه را تا عراق آمدم تا شاید بتوانم دخترم را نجات دهم، هر راهی را رفتم که صدایم را به گوش مردم جهان برسانم، بلکه یک راهی برای نجات سمیه پیدا شود، زیرا دخترم سنش خیلی کم بود که وارد سازمان شد.
 
خیلی وقته که دخترم سمیه از داخل همین فیلم‌ها به داخل خانه ما می‌آید....



باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: منافقین

حمله به بازیگری که به رهبرش تبریک گفت
سه شنبه 93/2/9 ساعت 2:48 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

حمله شبانه به بازیگری که به رهبرش تبریک گفت

الهام چرخنده چندی پیش در یک پیام نوروزی خود عید را به مقام معظم رهبری تبریک گفت، همین مسئله باب جدیدی برای حمله به این بازیگر را از سوی معاندین باز کرده است .
به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ الهام چرخنده بازیگر زن سینمای ایران در اقدامی قابل تقدیر در برنامه زنده تلویزیونی ابتدا شعری در وصف مولا امام علی(ع) خواندند و سپس سال جدید را به رهبر معظم انقلاب تبریک گفت. تبریکی که خیلی ها این عرض ارادت را برنتافتند و دستاویزی کردند برای حمله به این هنرپیشه زن سینما.

پیام نوروزی الهام چرخنده و عرض ارادت به مقام معظم رهبری می تواند بشارت مسیری تازه در سینمای ارزشی و متعهد ایران را بدهد.

بنابراین گزارش؛ در این میان رسانه های بیگانه نیز بیکار ننشسته اند، بلکه مدتی است شروع به تخریب و توهین به این هنرمند عزیز کرده اند.

و حتی چندی قبل عده ای نیز اقدام به شکستن شیشه های ماشین این هنرمند کرده اند.

تاجایی که خود خانم چرخنده در صفحه اینستاگرام شون با دلی شکسته از این واکنش ها متنی را قرار داده اند.
باشگاه خبرنگاران

 




مزدوران دشمن در کودکستان ها و مدارس
سه شنبه 93/2/9 ساعت 2:44 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
سردار جزایری مطرح کرد

تحرکات ضد انقلاب زیر چتر باصطلاح آزادی سخن و مطبوعات/ غائله جدید طرفداران سکولاریسم و لائیسم/ حضور مزدوران دشمن با همه توان در کودکستان‌ها و مدارس

معاون ستاد کل نیروهای مسلح با برشماری سناریوها و نقشه‌های جدید جبهه استکبار علیه انقلاب و ملت ایران تاکید کرد: دشمنی آمریکا با ایران، اگر صد سال دیگر به طول بیانجامد مردم ما قد خم نخواهند کرد.

به گزارش حوزه دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران؛ سردار سرتیپ پاسدار سید مسعود جزایری با اشاره به پاره‌ای اسناد مربوط به اتاق‌های فکر آمریکا و رژیم صهیونیستی که دلالت بر به نتیجه رسیدن "فشار" بر جمهوری اسلامی ایران دارد، اظهار داشت: از آنجا که تئوری پردازان و سیاست‌مداران جبهه خصم درک درستی از مدیریت جامعه اسلامی مبتنی بر مدل ولایت فقیه ندارند، از دیر باز بر این اعتقاد بوده‌اند که خواهند توانست جمهوری اسلامی ایران را در اثر فشار به زانو در آورده و به تغییر رفتار وادار سازند.
 
وی با تاکید بر درماندگی اتاق‌های فکر و اندیشکده‌های آمریکایی و صهیونیستی و اروپایی برای ارائه پاسخی روشن در برابر راز ماندگاری جمهوری اسلامی ایران، برغم بیش از سه دهه فشار چند لایه، افزود: نبرد ما با استکبار جهانی، موضوعی اساسی و در چارچوب آموزه‌های دینی ، مستمر و همیشگی است و نتیجه قطعی آن از پای درآمدن جبهه استکبار است و مردم ما در این رهگذر کمترین تردیدی نداشته و پیروز این مصاف تاریخی خواهند بود.
 
سردار جزایری با بیان اینکه آمریکا از دو منظر سخت افزاری و نرم افزاری محکوم به شکست برابر جمهوری اسلامی گفت: روند ساختار درونی قدرت در دولت آمریکا در مواجهه با دیدگاه‌های جدید مانند نفی سلطه‌گری و نیز رشد طرفداران جدایی ایالات این کشور و دهها مسأله مهم دیگر از یک سوی و بن بست لیبرال دموکراسی از سوی دیگر، سرنوشت شوم فروپاشی آمریکا را در پی خواهد داشت. در حالی که در مقابل، هر چه می‌گذرد ساخت درونی قدرت در جمهوری اسلامی از استحکام بیشتری برخوردار می‌شود.
 
معاون ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه اظهار داشت: طی 34 سال گذشته برای جمهوری اسلامی ایران حوادث و رویدادهای متنابهی پیش آمده که بعضی از آن‌ها چه بسا مسیر حرکت یک کشور و جامعه را دگرگون می‌سازد، اما ایران اسلامی از گذر در این حوادث نه تنها دچار اضمحلال و خستگی نشد، بلکه بیش از ده برابر عمر انقلاب، تجربه اندوزی و عبرت آموزی بدست آورده است.
 
وی با تاکید بر اینکه یکی از علت‌های عصبانیت و خشم دیوانه وار استکباری از ملت ایران همین پایداری و مقاومت است، خاطر نشان کرد: از نکات حائز اهمیت دیگر آن است که با وجود بعضی رخنه‌ها و هماهنگی‌ها میان دشمن خارجی و ضد انقلاب داخلی، همواره از سوی ملت بصیر ایران اسلامی دست رد به سینه اپوزسیون زده شده است که نمونه‌ای بارز آن در اواخر دهه 70 و نیز فتنه 88 به وضوح قابل مشاهده و بازخوانی است.
 
رییس ستاد تبلیغات دفاعی کشور با یادآوری اینکه این روزها مجدداً شاهد تحرکات ضد انقلابی و ضد اسلامی عده‌ای زیر چتر باصطلاح آزادی سخن و آزادی مطبوعات و رسانه‌ها هستیم افزود: سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و مجریان این غائله جدید، بازماندگان ضد انقلاب و طرفداران سکولاریسم ولائیسم و نیز وابستگان به بیگانه هستند که در گذشته با ناکامی روبرو شدند و بار دیگر مترصد زدن ضربه به بنیادهای اصل انقلاب و نظام هستند و لذا بایستی مراقب تحرکات این دسته از افراد و گروهها بیش از گذشته باشیم.
 
سردار جزایری با تاکید بر اینکه راهبرد اصلی دشمن یعنی استکبار جهانی، فرهنگ زدایی از جامعه است گفت: ابر سرمایه‌داری جهانی و صهیونیسم، اسلام خواهی ، باورهای دینی و ملی در ایران و معنویت جویی در آموزه‌های مکتب را به عنوان نقطه کانون قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران دانسته و تضعیف آن را برای کسب پیروزی خود لازم می‌دانند.
 
معاون ستاد کل نیروهای مسلح افزود: غربی‌ها در این عملیات، بنیان‌های دینی، ملی ، فرهنگی و معنوی را با انواع تاکتیک ها مورد هجمه قرار می‌دهند وتلاش می‌کنند با گسترش ابتذال و لمپنیسم، تغییر ذائقه فرهنگی- اجتماعی، جابجایی ارزش‌ها، ترویج سبک زندگی غربی به جای مدل اسلامی و گسترش اباحه گری و سست کردن نظام خانواده، جامعه اسلامی را با استحاله و فروپاشی ارزش‌ها دچار کنند.
 
وی با بیان اینکه این مسأله که مجری و بازیگران و بازی خوردگان این صحنه، داخلی هستند، اظهار داشت: مقابله و برخورد جدی با کارگزاران این پروسه ضد مردمی باید در دستور کار دستگاه‌های مسئول قرار‌گیرد.
 
سردار جزایری با بیان اینکه در دهه نخست انقلاب تلاش‌های آمریکا و متحدین شیطان بزرگ از طریق جنگ سخت به جایی نرسید و با ناکام ماندن آرزوها و ایده‌هایشان به جنگ نرم روی آورد‌ه‌اند و در تلاش هستند در این کارزار بزرگ و نهایی، سنگرهایی را فتح کنند،‌گفت: با وجود مزدوران دشمن در داخل که با همه توان در عرصه‌های نرم مثل کودکستان‌ها ، مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها به جنگ با نظام اسلامی برخاسته‌اند، هوشیاری مردم و مسئولین و بخصوص فرهیختگان جامعه، طعم تلخ شکست را به دشمن خواهد چشاند.
 
معاون ستاد کل نیروهای مسلح در پایان تاکید کرد: مبارزه و دفاع ما در برابر دشمن تا فروپاشی جبهه خصم ادامه خواهد داد.


منبع: باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: منافقینامریکا

جدیدترین لمپن بازی سبزک ها
یکشنبه 93/2/7 ساعت 2:47 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
پس از پروژه به برق زدن اتو و چادر به سر کردن، جدیدترین لمپن‎بازی سبزها برای سرنگونی جمهوری اسلامی/ بخاطر ماجرای 350 اوین کچل می کنیم! + تصاویر

گروه سیاسی- رجانیوز: هوچی گری، اقدامات مضحک و در یک کلمه «لمپنیزم» به بخشی از هویت جریان سبز و ضد انقلاب تبدیل شده است، رفتارهایی که در سال 88 نیز به کرات از سوی آنها تکرار شد و همین مساله یکی از علل اصلی ریزش پایگاه اجتماعی آنها در بین توده های مردم بود، بگونه ای که بواسطه این رفتارها هر انسان منصف و با شخصیتی به راحتی متوجه بطلان و ماهیت پوچ این جریان می شد.

به گزارش رجانیوز، در آخرین مورد پس از موج سواری ناشیانه ضد انقلاب پیرامون حواشی اتفاقات بند 350 زندان اوین که حتی مورد تکذیب وزیر دادگستری دولت روحانی نیز قرار گرفت، جمعی از حامیان فتنه که عمده آنها نیز در خارج از کشور به سر می برند، پیشنهاد داده اند تا برای ابراز همدردی با فتنه گران در زندان، هر کسی با تراشیدن موهای سر خود و قرار دادن عکس آن بر فضای اینترنت، به ابراز همدردی با آنها پرداخته و گامی بلند جهت سرنگونی جمهوری اسلامی بردارد!
 
نکته جالب اینکه پس از انتشار عکس های مورد اشاره توسط سبزها، این مساله به یکی از سوژه های اصلی طنز و خنده مخاطبان فضای مجازی و شبکه های اجتماعی تبدیل شده است:
 
یک جوان جویای نام که با انتشار این عکس تصور میکند مبارزه نفس گیری علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرده! 
 
 
جوان جویای نام دیگری که علاوه بر کچل کردن، با یقه سبز خود خواسته پیام سیاسی مهمی را مخابره کند!
 
 
 عنصر دیگری که عکس وی نیاز به توضیح ندارد!
 
 
 جوان فریب خورده دیگری که برای مطرح کردن خود، راهی بهتر از این کار پیدا نکرده است!
 
 
یک چهره جویای نام دیگر که ظاهرا هدفش از عضویت در این کمپین شادی مخاطبان بوده است!
 
نکته دیگر آنکه برخی از چهره هایی که با انتشار عکسهای خود خواسته اند تا با فتنه گران اعلام همدردی کنند ظاهرا از ابتدا دارای موهای چندانی نبوده و چنین وانمود کرده اند که در راستای این فراخوان بزرگ! موهای خود را تراشیده اند:
 
 
 
 
 
هر چند در بین این افراد، تعدادی نیز بدون دست زدن به موهای خود، به کمپین کچل های حامی فتنه گران در اوین ملحق شده اند:
 
 
 
ساسان آقایی نویسنده روزنامه شرق
 
گفتنی است در واکنش به این اقدامات مضحک سبزها، تعدادی از کاربران شبکه های مجازی با انتشار عکس هایی از رونالدو، ریوالدو، روبرتو کارلوس، ای کیو سان و ... اعلام کردند که این افراد نیز از قدیم الایام برای همدردی با فتنه گران در زندان اوین، موهای سر خود را تراشیده اند! 

منبع: رجانیوز




حامی منافقین به تهران می آید
چهارشنبه 93/2/3 ساعت 12:42 صبح | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

سناتور فرانسوی حامی منافقین به تهران می‌آید + تصویر

در میان اعضای هیئت پارلمانی فرانسه که به تهران می‌‌‌آیند نام فردی وجود دارد که یکی از حامیان جدی گروهک تروریستی منافقین در پاریس است و در راستای حمایت از این گروهک سخنرانی می‌کند.

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران،‌ هیات پارلمانی فرانسه متشکل از رییس کمیسیون امور مالی پارلمان این کشور به همراه تعداد دیگری از نمایندگان پارلمان فرانسه جهت دیدار با  مقامات اقتصادی و سیاسی کشور، امروز به تهران سفر خواهند کرد.

به گفته فیلیپ مارتینی رئیس کمیسیون مالی پارلمان فرانسه علاوه بر خود او که ریاست هیات را برعهده دارد، خانم میشل آندره، آیمری دو مونتسکیو، فیلیپ دالیه، ژرارد میکل، ژان کلود فروکن در سفر حضور دارند  .

اما نکته قابل تامل هیئت پارلمانی فرانسه که به تهران می‌‌‌آیند فردی به نام فیلیپ دالیه در میان اعضای این هیئت حضور دارد که یکی از حامیان جدی گروهک تروریستی منافقین در پاریس است و در راستای حمایت از این گروهک سخنرانی می‌کند.

ناتالی گوله نماینده مجلس سنای فرانسه نیز با تاکید بر حمایت فیلیپ دالیه از گروهک تروریستی منافقین در صفحه توییتر خود با اشاره به سفر این هیئت پارلمانی فرانسوی به ایران نوشت: هیئت اعزامی به ایران سناتور فیلبپ دالیه یکی از حامیان اصلی مریم رجوی نیز حضور دارد.

منبع: باشگاه خبرنگاران




کدام گوری رفته؟
دوشنبه 92/6/25 ساعت 9:49 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بی‌بی‌سی داغدار شد رجوی کدام گوری رفته؟!  


شبکه دولتی انگلیس منافقین پادگان اشرف را «دوزخیان روی زمین» که منفور همه واقع شده‌اند توصیف کرد.
وبسایت بی‌بی‌سی فارسی در تحلیلی جانبدارانه به قلم یکی از عناصر فراری، از اینکه نه گروه‌های اپوزیسیون و نه دولت‌های غربی نسبت به تار و مار شدن بقایای سازمان تروریستی منافقین در پادگان اشرف موضع مؤثری اتخاذ نکرده‌اند، ابراز تأسف کرد.
بی‌بی‌سی در ابتدای تحلیل خود خاطرنشان می‌کند: به نظر می‌رسد سپاه و حکومت ایران در بیست و پنجمین سالگرد عملیات مرصاد در پی آنند که با اظهار شادی از نابود ساختن مخالفان در پی مرعوب ساختن آنها و نمایش نفوذ حتی درخارج از مرزهای ایران هستند. آنها همچنین در پی‌آنند به غرب و آمریکا نیز پیام دهند که قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در ورای مرزهای آن نباید دست کم گرفت و هم از این رو به سود آنها است که در حمله نظامی به سوریه خویشتندار باشند. به نظر می‌رسد سوریه خط قرمز جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی کوشیده است با بهره‌جویی از این حادثه و قدرت‌نمایی به آمریکا فشار وارد کند.
مهرداد درویش‌پور با بیان اینکه به نظر می‌رسد حتی آمریکا و غرب نیز در حال حاضر تمایل به محکومیت ماجرای حمله به اردوگاه اشرف را ندارند، می‌افزاید: آیا تلاش آمریکا و غرب برای توافق با ایران در مذاکرات هسته‌ای علت این سکوت و بی‌تفاوتی نسبی در برابر این ماجراست؟ و یا شاید تمرکز آمریکا برسر جلب حمایت بین‌المللی برای حمله نظامی احتمالی به سوریه و تلاش برای باز داشتن ایران از مداخله گسترده‌تر در سوریه باعث شده نسبت به این حادثه واکنش سنگینی از خود نشان ندهد؟ به ویژه آن که مخالفت گسترده با حمله نظامی به سوریه دولت اوباما را در مخمصه قرار داده است و آنرا به عقب‌نشینی‌هایی واداشته است.
وی واکنش ایرانیان مقیم خارج نسبت به تار و مار منافقین در پادگان اشرف را شگفت‌انگیز توصیف کرد و نوشت: بیشتر واکنش‌ها نسبتاً سرد بود. به گونه‌ای که جز خود مجاهدین- هیچ کس در هیچ نقطه‌ای از جهان- در اعتراض به این جنایت بزرگ حتی تظاهراتی برگزار نکرد. شاید ترس از متهم شدن به همراهی با مجاهدین ]منافقین[ و یا نظر نه چندان مثبت ایرانیان به «سازمان» دلیل این انفعال عمومی باشد. اما حتی در اغلب اعلامیه‌های منتشر شده توسط گروه‌های گوناگون اپوزیسیون و کنشگران سیاسی و اجتماعی فعال نیز همدردی چندانی با مجاهدین به چشم نمی‌خورد. در بیشتر این بیانیه‌ها در کنار محکوم کردن حکومت ایران و عراق سران سازمان نیز به دلیل اصرارشان در باقی نگاه داشتن این افراد در کمپ اشرف شریک جرم خوانده شده‌اند. در برخی از اطلاعیه‌های دیگر اگر هم به نقش و مسئولیت سران سازمان اشاره نشده باشد، دستکم بر مرزبندی و اشاره به «اختلافات عمیق» با آنان تأکید شده تا مبادا این همدردی مورد بهره‌برداری احتمالی قرار گیرد.
تحلیلگر بی‌بی‌سی در ادامه می‌نویسد: رفتار سران سازمان نیز چندان خالی از شگفتی نیست. نخست آن که مسعود رجوی تاکنون سخنی در این باره نگفته است. دیگر آن که سران سازمان و از جمله مریم رجوی در سخنرانی خود بار دیگر بررسی اشتباهات در محاسبه‌های سازمان- که تاکنون قربانیان سنگینی از آنان گرفته است را مسکوت گذاشته‌اند. به راستی هنوز روشن نیست چرا به رغم روشن بودن احتمال حمله دوباره به قرارگاه اشرف، همچنان 100 تن از مهمترین سران سازمان در آنجا باقی مانده بودند؟ پاسخ سران سازمان به این پرسش و انتقاد چیست؟
بی‌بی‌سی در پایان نوشت: آیاخوش‌بینی سازمان در دست‌کم گرفتن قدرت رژیم و یا امید به حمله نظامی زودرس به ایران بار دیگر از آنان قربانی گرفته است؟ به نظر می‌رسد پس از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) این بزرگترین ضربه‌ای است که سازمان بدلیل محاسبات غیرواقع‌بینانه از موقعیت خود، حکومت و شرایط بین‌المللی خورده است؟ سازمان مجاهدین خلق به رغم آن که با یکی از سنگین‌ترین تلفات نظامی و انسانی در طول حیات خود روبرو شد، نتوانست به دلیل سیاست‌های کنونی خود همدردی درخور توجهی را در میان ایرانیان و یا در عرصه بین‌المللی برانگیزد.

کیهان



برچسب‌ها: منافقین

جزئیات خواندنی از هلاکت منافقین
یکشنبه 92/6/17 ساعت 2:20 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
جانشین فرمانده سپاه تشریح کرد:
جزئیات خواندنی از هلاکت منافقین در اشرف؛ احتمال هلاکت رجوی/ منافقین به اندازه بمب اتم آمریکا در ژاپن، از ایران و عراق قربانی گرفت

رجانیوز - گروه سیاسی: جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برنامه شب گذشته گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما، در تشریح پیامدهای عملیات و حمله هفته گذشته جوانان عراقی به پادگان اشرف و کشته شدن تعدادی از کادرها و اعضای اصلی شورای رهبری منافقین، به بیان جزئیاتی خواندنی از این حمله پرداخت.

 

به گزارش رجانیوز، سردارسرتیپ پاسدار حسین سلامی که در خصوص «راهبرد ایران در تأمین امنیت ملی و منطقه‌ای» سخن می‌گفت، اظهار داشت: استفاده از گروهک‌های تروریستی نیابتی یک تغییر راهبرد و چرخش استراتژی عملیاتی آمریکایی‌هاست که ریشه در واقعیت‌های گذشته و مداخلات آمریکا در جهان اسلام دارد. 

سردار سلامی افزود: آمریکا متوجه شده فصل مبارزات مستقیم و اشغال‌های سرزمینی سپری شده و به‌دلیل ناکامی‌هایی که در اشغال افغانستان و عراق به دست آورده، دست به این چرخش استراتژی زده است. 

جانشین فرمانده کل سپاه تأکید کرد: آمریکا که القاعده را نماد تروریسم می‌دانست، امروز از آن به عنوان نیروی میدانی در سوریه علیه نظام این کشور استفاده می‌کند. 

دلیل اصلی حذف منافقین از لیست تروریست‌ها توسط آمریکا

سردار سلامی افزود: آمریکا همچنین با حذف گروهک تروریستی منافقین از لیست تروریست‌ها، سعی کرد به این گروهک میدان عمل بدهد تا در جهت استراتژی‌های آنها در کشور اسلامی عراق عمل کند. 

وی خاطر نشان کرد:‌ آمریکایی‌ها از مداخله زمینی تغییر جهت داده‌اند و عدم تعادل قوا در زمین را با استفاده از قدرت هوایی و موشکی می‌خواهند جبران کنند و اتفاقی که ممکن است در سوریه بیافتد تابع همین ضابطه عملیاتی است. 

جانشین فرمانده کل سپاه گفت: گروه‌های تروریستی ممکن است در فضاهای مختلفی شکل گرفته باشند، اما به دلیل اینکه آنها برای بقا نیازمندی‌هایی دارند سعی می‌کنند یک مکمل استراتژیک پیدا کنند.

سردار سلامی افزود: لذا در این زمان یک نوع استراتژیک منافع بین گروهک‌های تروریستی و قدرت‌های استکباری ایجاد می‌شود و امروز که انرژی ارتش‌های بزرگ تمام شده و کشورها قادر به نبردهای کلاسیک بزرگ نیستند، از این گروهک‌ها استفاده می‌کنند.

وی در ادامه سخنانش با اشاره به حمله نهم شهریور مردم عراق به اردوگاه اشرف، تصریح کرد: همه تحولاتی که امروز می‌بینیم، ریشه‌های دور و نزدیک در واقعیات دارد.

حمله به اشرف اهمیت راهبردی وسیع در تحولات منطقه خواهد داشت

«یکی از اتفاقاتی که در هفته گذشته افتاد و دارای اهمیت راهبردی وسیعی در تحولات منطقه خواهد بود، حمله جوانان عراقی به اردوگاه اشرف و کشته شدن تعداد زیادی از کادرهای اصلی و اعضای شورای رهبری منافقین بود»  

جانشین فرمانده کل سپاه گفت: این عملیات به دلیل احتمال حمله آمریکا به سوریه فرصت ظهور و بازتاب گسترده رسانه‌ای پیدا نکرد؛ عملیاتی که از لحاظ مقیاس تأثیر از بسیاری از عملیات‌های گذشته بزرگ‌تر و تأثیر آن بر حیات گروهک منافقین بسیار بیشتر از عملیات «مرصاد» بود. 

سلامی با بیان اینکه این عملیات تراکم بغضی است که مردم مسلمان عراق از گروهک منافقین داشتند، افزود: منافقین تاریخ بسیار آلوده، ننگ‌آور و کریهی برای مردم عراق ایجاد کردند و اوج خباثت و خیانت‌های آنها سرکوب نهضت شعبانیه بود.

منافقین در بسیاری از انفجارهای عراق دست داشتند 

وی اضافه کرد: آنها سپر تهاجمی صدام به مردم عراق شدند که 25 هزار شهید مردم این کشور حاصل آن بود و جنایت آنها در عراق به همین موضوع ختم نشد و امروزه هم در بسیاری از انفجارات، نقش اساسی دارند. منافقین همچنین در برهم زدن روابط همسایگان عراق و قومیت‌ها در این کشور ایفای نقش می‌کنند و لذا مردم عراق نمی‌توانند وجود یک گروهک خشن سرکوبگر و تروریست تحت حمایت آمریکا را تحمل کنند. 

جانشین فرمانده کل سپاه گفت: عملیات اخیر عکس‌العمل و بازتاب تمام خاطرات تلخی بود که مردم عراق از حضور منافقین در این کشور داشته‌اند و البته منافقین فقط برای ملت عراق خشونت، ترور و آشوب را به همراه نداشته‌اند بلکه آنها در ایران نیز همین اقدامات را انجام داده‌اند.

سلامی تأکید کرد: از 17 هزار شهید ترور ایران 16 هزار نفر آن توسط منافقین به شهادت رسیدند و این 10 درصد مجموع شهدای 8 سال جنگ خارجی ما با مقیاس جهانی بود.

وی ادامه داد: خود منافقین اعلام کردند که 99 عملیات در دوران دفاع مقدس علیه ایران انجام دادند و 9 هزار و 300 شهید از ما گرفتند

جانشین فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به عملیات غرورآفرین «مرصاد» گفت: عملیات مرصاد با رشادت رزمندگان ما و درخشش هوانیروز و نیروی هوایی با پیروزی همراه بود. 

سردار سلامی افزود: در این عملیات هزار و 600 نفر از منافقین به درک واصل شدند و آنها عملیات‌های خمپاره‌زنی در تهران را در دستور کار قرار داده بودند. 

عملیات فرزندان نهضت شعبانیه علیه منافقین خودجوش بود

وی خاطرنشان کرد: طبیعی است که فرزندان آن بازماندگان جنایات عراق اجازه ندهند این گروهک مأمن امنی در عراق پیدا کنند و این یک عملیات خودجوش بود که توسط فرزندان نهضت شعبانیه صورت گرفت.  

سردار سلامی متذکر شد: از حدود 2 سال پیش مردم مسلمان عراق که از جنایات و خیانت‌های منافقین به تنگ آمده بودند، روزانه تجمعات سنگینی علیه منافقین در مقابل اردوگاه اشرف برپا می‌کردند تا اینکه دولت عراق تحت‌فشار مردم مجبور شد 3 هزار نفر از منافقین که نزدیک به تمام جمعیت آنها بود را به مقر لیبرتی در بغداد منتقل کند. 

وی افزود: در این زمان حماقت و اشتباه بزرگ رهبر این گروهک این بود که دست به یک تفکیک زد و 100 نفر از اصلی‌ترین و مؤثرترین کادرهای اصلی منافقین را در اشرف نگه داشت و فکر می‌کرد با تغییر دولت در عراق و حفظ بخشی از اردوگاه اشرف می‌تواند نیروهای خود را از لیبرتی به این اردوگاه منتقل کند. 

جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه اردوگاه اشرف اردوگاهی بزرگ و با مقیاسی حدود 6 در 7 کیلومتر است، گفت: دولت عراق بارها اخطار داده بود که حفظ امنیت اردوگاه بسیار سخت است و منافقین باید آنجا را ترک کنند؛ با این حال هر چه دولت عراق اصرار کرد آنها نپذیرفتند و دولت عراق با استقرار ارتش در اطراف اردوگاه توانست امنیت نسبی را برقرار کند.

وی با اشاره به اعضای منافقین که در این حمله به هلاکت رسیدند، گفت: گیتی گیوه‌چیان فرمانده کل نیروهای نظامی اشرف و عنصر رده سوم و مسئول اطلاعات کل اشرف به همراه تمام افرادش و همچنین کادرهای اصلی شورای رهبری در این اردوگاه مستقر بودند که همگی وسایل نظامی در اختیار داشتند و گویا برای عملیات آماده بودند اما عملیات مردم به قدری برق‌آسا و غافلگیرکننده در مکان، زمان و روش بود که نه ارتش عراق متوجه شد و نه آنها توان مقابله داشتند

50 درصد از کادر رهبری اصلی منافقین نابود شدند

سلامی خاطرنشان کرد: جوانان و بازماندگان شهدای ناشی از ترور و قتل‌ عام‌های منافقین دست به این اقدام بزرگ زدند و 52 نفر از کادرهای اصلی و مؤثر منافقین به هلاکت رسیدند و این یعنی 50 درصد از کادر رهبری اصلی منافقین نابود شد که این آستانه تحمل این گروهک خارج است. 

وی با بیان اینکه این عملیات را نمی‌توان حتی با کشتن بن‌لادن مقایسه کرد، افزود: مردم دیگر حضور آنها را در عراق نخواهند پذیرفت و عراق دیگر نمی‌تواند مأمن امنی برای حضور منافقین حتی با حمایت آمریکا باشد. 

احتمال کشته شدن رجوی

فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه بعد از گذشت چند روز مسعود رجوی هنوز واکنشی نشان نداده است، گفت:‌ این یعنی اینکه یا مسعود رجوی کشته شده و اعلام نمی‌کنند یا اینکه آنقدر تصمیم آنها در تفکیک قوا احمقانه بوده که قادر نیستند پاسخگوی آن باشند و به سکوت روی آورده‌اند و این نشان‌دهنده یک فروپاشی روحی عمیق است. 

اطلاعات هسته‌یی ما را منافقین به اسرائیل می‌دادند

سلامی ادامه داد: تمام اینهایی که در اشرف کشته شدند، از 35 سال پیش تاکنون در تمام جنایات ایران و عراق نقش اول را بازی کرده‌اند؛ اینها بودند که با جاسوسی در محیط هسته‌ای بخشی از اطلاعات مستند را با بخشی از اطلاعات خیالی به صورت درهم در جهان ارائه کردند تا جهانیان علیه ما موضع بگیرند و همین‌ها بودند که در ترور دانشمندان هسته‌ای ما نقش داشتند و اطلاعات این دانشمندان را به اسرائیل منتقل می‌کردند. 

وی با اشاره به عکس‌العمل غربی‌ها به این عملیات خاطرنشان کرد: منافقین به اندازه قتل عام‌های اتمی آمریکا در ژاپن از ایران و عراق قربانی گرفتند اما آمریکایی‌ها و غربی‌ها هیچ واکنشی نشان نداده‌اند؛ با این حال برای کشته شدن این 52 نفر با آنها احساس همدردی می‌کنند و آن را فاجعه بزرگ انسانی می‌دانند. 

جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به وضعیت داخلی گروهک منافقین اظهار داشت: در این گروهک تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک همه همسران و شوهران را مجبور به طلاق اجباری کردند و همه چیز را به پای مسعود رجوی ریختند که این یک فروپاشی اخلاقی بود. 

سردار سلامی ادامه داد: در جابه‌جایی به لیبرتی 200 نفر از آنها فرار کردند که هیچ‌یک حتی روش کار با موبایل را هم بلد نبودند و اینترنت را نمی‌شناختند؛ آنها در یک اسارت ذهنی و خفقان فکری بودند و در گذشته زندگی می‌کردند. آنها فقط باید تلویزیون سیمای نفاق را می‌دیدند. 

وی در بخش دیگری از سخنانش اعلام کرد: در عملیات مرصاد فقط سه کادر اصلی در میان کشته شدگان منافقین بودند اما در عملیات اخیر 52 نفر از کادرهای اصلی و مؤثر کشته شده‌اند. 

بیداری اسلامی شبکه میدانی آمریکا را برهم زد

سردار سلامی تصریح کرد: بیداری اسلامی شبکه میدانی آمریکا را برهم زد و آنها عمق استراتژیک اطلاعات منطقه‌ای خود را در حال فروپاشی دیدند؛ لذا گروهک منافقین را از لیست تروریست‌ها خارج کردند و به آنها امکانات دادند تا میدان عمل پیدا کنند. 

جانشین فرمانده کل سپاه گفت: امروز معاون وزیر خارجه آمریکا با مریم رجوی ابراز همدردی و اعلام می‌کند آمریکا از نیروهای منافقین در لیبرتی حفاظت می‌کند که این نشان‌دهنده منافع مشترک آنها علیه ایران و عراق است. 

سردار سلامی همچنین با اشاره به موضوع امنیت ملی اظهار داشت: کره امنیت ملی یک کشور بایستی تو پُر باشد و باید امنیت مفهومی توزیع شده در تمام پیکره جامعه باشد که نیاز به مشارکت همگانی دارد. 

در ایران سازه‌های امنیت در تمام ارکان کشور مستحکم است

وی تصریح کرد: در ایران سازه‌های امنیت در تمام ارکان کشور مستحکم است و امنیت مردمی شده و مردم رابطه بسیار خوبی با نظام اسلامی دارند که این سه دهه و فتنه عجیب 88 نیز نشان داد مردم برای دفاع از انقلاب در تمام صحنه‌ها پیشگام مخاطرات هستند. 

جانشین فرمانده کل سپاه تأکید کرد: ایران دارای سیستم اطلاعاتی مردمی 70 میلیونی است و ساختارهای اطلاعاتی ما کاملاً هوشمند هستند. 

سلامی افزود: پایگاه‌های بسیج پاسخ‌های زمانی را به هر موضوعی به کم‌ترین زمان کاهش دادند و دارای نفوذناپذیرترین و عمیق‌ترین محیط امنیتی هستیم. 

وی در پایان با تأکید بر اینکه برای امنیت نیاز به برنامه‌ریزی، مجاهدت، تلاش و مشارکت وسیع مردمی داریم و تمام این سازوکارها با رهبری داهیانه مقام معظم رهبری ایجاد شده، خاطر نشان کرد: ملت ما جنگ‌ها و بحران‌های بزرگ دیده و مقاومت‌های بزرگی داشته و در کنار آن پیشرفت نیز کرده که این منحصربه‌فرد است.

منبع: رجانیوز



برچسب‌ها: منافقین

تحقق وعده الهی
دوشنبه 92/6/11 ساعت 12:16 صبح | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره درگیری امروز پادگان اشرف

ذلت و نابودی کامل، سرنوشت اجتناب‌ناپذیر و محتوم منافقین است/هلاکت هفتاد تن از کادر فاسد منافقین تحقق وعده الهی بود

در پی به هلاکت رسیدن جمعی از منافقین مزدور و تروریست توسط فرزندان رشید و انقلابی مجاهدان شهیدِ عراقی سپاه پاسداران در پیامی این انتقام الهی و انقلابی را از وعده های خداوند تبارک و تعالی دانست.

به گزارش حوزه دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ در پی به هلاکت رسیدن جمعی از منافقین مزدور و تروریست توسط فرزندان رشید و انقلابی مجاهدان شهیدِ عراقی ـ در اردوگاه شیطانی اشرف در نزدیکی بغداد ـ سپاه پاسداران در پیامی این انتقام الهی و انقلابی را از وعده های خداوند تبارک و تعالی دانست.

متن کامل این پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

إنّ المنافقین فی الدّرک الأسفل من النّار و لن تجد لهم نصیراً

سرانجام تقدیر الهی بر آن قرار گرفت که فرزندان رشید مجاهدان شهیدِ عراقی با اقدامی انقلابی، انتقام تاریخی خود را از جنایت مشترک صدام و منافقین در انتفاضه شعبانیه که در آن هزاران زن و کودک بی گناه عراقی به شهادت رسیدند را در لانه عنکبوتی منافقین رقم زده و عبرتی جاودانه و رشادتی ماندگار را به اثبات رسانند.

این اقدام که منجر به هلاکت رسیدن قریب به هفتاد تن از کادرهای فاسد منافقین از جمله هفت تن از شورای رهبری و مسئولان اطلاعات و عملیات سازمان منافقین با بیش از 30 سال سابقه جنایت گردید، یقیناً مایه تشفی خاطر امت اسلامی و خانواده های معظم شهدا خصوصا خانواده های معزز شهدای ترور خواهد شد.

بدون تردید دو ملت مسلمان ایران و عراق خاطرات تلخ خیانت ها و جنایت های منافقین پلید را هرگز فراموش نکرده و سرنوشت اجتناب ناپذیر و محتوم منافقین جز ذلت، آوارگی، درماندگی و نابودی کامل نخواهد بود.

سپاه این انتقام الهی را از وعده های خداوند تبارک و تعالی می داند که در سالروز شهادت صالحان این امت، شهیدان رجایی و باهنر عنایت فرمود.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

دهم شهریورماه 1392

منبع: باشگاه خبرنگاران



برچسب‌ها: منافقین

موسوی و کروبی
پنج شنبه 91/10/28 ساعت 4:8 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
سخنگوی قوه قضائیه در جمع خبرنگاران:
موسوی و کروبی صلاحیت حضور در انتخابات را ندارند / باید ‌توبه کنند‌

خبرگزاری فارس: سخنگوی قوه قضائیه گفت: اگر از بنده بپرسند که موسوی و کروبی جرم و خلافی را مرتکب شدند به صراحت می‌گویم آنها خلاف بزرگی را مرتکب شدند و صلاحیت حضور در انتخابات آینده را ندارند.

خبرگزاری فارس: موسوی و کروبی صلاحیت حضور در انتخابات را ندارند / باید ‌توبه کنند‌

به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی‌اژه‌ای صبح امروز در جمع خبرنگاران و در پاسخ به این سئوال که موسوی و کروبی صلاحیت‌شان در انتخابات آینده تایید می‌شود یا خیر، اظهار داشت: صلاحیت کاندیداها هیچ ربطی به مجرم یا غیر مجرم بودن آنها ندارد و قرار نیست کسی که تایید صلاحیت می‌شود الزاماً محکومیت قضایی نداشته باشد.

وی گفت: هر کس را که مراجع ذی‌صلاح تشخیص دهند که صلاحیت حضور در انتخابات آینده را دارد مورد تایید قرار می‌گیرد و الزامی به پرونده قضایی داشتن یا نداشتن ندارد.

این مسئول بیان داشت: موسوی و کروبی افرادی هستند که نسبت به نظام و ملت ظلم کرده و مرتکب خلاف شدند و چنانچه از کرده خود توبه نکنند و جبران مافات نکنند قطعاً صلاحیت حضور در انتخابات و کاندیداتوری ریاست جمهوری را ندارند.

*مرخصی جوانفکر ربطی به اهل رسانه بودن او ندارد

این مسئول در پاسخ به این سئوال که آیا جوانفکر به خاطر قانون مطبوعات به مرخصی رفته است گفت: مرخصی محکومان بستگی به شغل و حرفه آنها ندارد که بخواهیم آن را به کار مطبوعاتی و غیر مطبوعاتی ربط دهیم.

سخنگوی قوه قضائیه بیان کرد: بر‌اساس قانونی که سازمان زندان‌ها برای اجرای آن مصمم است مرخصی به زندانیان داده می‌شود، که این بستگی به شرایط افراد و نحوه حضور آنها در زندان و تعامل با ضابطان قضایی و انتظامی است که مطابق این ضوابط مرخصی آنها تایید و یا رد خواهد شد.

محسنی‌اژه‌ای به خبرنگار فارس ابراز داشت: این روابط را سازمان زندان‌ها مشخص کرده و بر همین اساس زندانیان به مرخصی می‌روند که البته در این بین نوع جرم و سابقه کیفری افراد زندانی نیز بی‌تاثیر نیست.

وی در خصوص دزدیده شدن طرح اختراعی و ابتکاری برخی از مخترعان و مبتکران نیز گفت: باید این موضوع در مراجع قضایی به اثبات برسد چرا که گاهی فرد ادعاکننده نمی‌تواند ادعای مطرح شده را اثبات کند که در این زمینه در صدور رای قطعاً دیدگاه‌ها متفاوت خواهد بود اما اگر فرد با دلیل و مدرک متقن سخن از سرقت طرح ابتکاری و اختراعی بزند قطعاً قابل رسیدگی در مراجع قضایی است.

منبع: فارس نیوز



برچسب‌ها: منافقین

منافقین و ملی - مذهبی
دوشنبه 91/10/18 ساعت 8:40 عصر | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )
نامه اخیر فعالان ملی- مذهبی با موضوع رابطه با آمریکا:
نمی خواهم به پروژه ای که توسط مجاهدین خلق با سیاست های آشکار جنگی شان، حمایت می شود، تعلق داشته باشم.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از موسسه راهبردی دیده‌بان، در نامه‌ای که اخیرا از طرف جمعی از فعالان ملی مذهبی نوشته شده است موضوعات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. یکی ازاین موضوعات، وضعیت حقوق بشر است که نویسندگان این نامه با استناد به برخی از موارد سعی در بحرانی نشان دادن وضعیت حقوق بشر در ایران داشته‌آند تا در پازل فشار بر نظام برای برقراری رابطه با آمریکا، نظام را نه مجاب بلکه مجبور نمایند.

یکی از مستندات این افراد، محکومیت ایران در دادگاه ( نمایشگاه سفارشی!) ایران تریبونال است. فعالان ملی مذهبی در نامه خود چنین آؤرده اند: «در هفته های گذشته، ایران هم در     Iran Tribunal      در لاهه با شهادت یکصد نفرآسیب دیده ، محکوم به «جنایت علیه بشریت» گردید    .»

استناد کردن به حکم دادگاه ( نمایشگاه) ایران تریبونال در حالی صورت گرفته است که این دادگاه که از لحاظ قانونی هیچ مشروعیتی ندارد و صرفا یک بازی رسانه‌ای محض بوده، با بودجه مستقیم کنگره آمریکا و توسط پیام اخوان [1] کلید زده شده و عمده مجریان آن نیز اعضای چریک‌های فدایی خلق و بازماندگان منافقین مانند ایرج مصداقی می‌باشند.

Kazemian--Sahabi-Peyman-Maleki

کاظمیان- سحابی(عضو گروهک نهضت آزادی)- پیمان(دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز)-

ملکی(مرتبط با منافقین)- پدرام(ملی مذهبی)- احسان شریعتی- مرداد 1389

 

لازم به ذکر است که این دادگاه و وابسته بودن آن به آمریکا آنچنان رسوا کننده بود که نورمن‌پش حقوق دان آلمانی و یکی از قضات این دادگاه، هنگامی که از ساختار واقعی و وابستگی های ایران تریبونال به منافقین مطلع می شود، استعفا می دهند. وی در استعفای خود می گوید :

"... تامین امکانات مالی و ارتباط آشکار ایران‌تریبونال با ( NED)موقوفه ملی برای دمکراسی آمریکا، که من از آن اطلاعی نداشتم و تازه هم اکنون اطلاع پیدا کرده ام، مانع از ادامه حمایت از تریبونال می باشند ... نمی خواهم به پروژه ای که توسط مجاهدین خلق با سیاست های آشکار جنگی شان، حمایت می شود، تعلق داشته باشم.[1]

فعالان ملی مذهبی به حکم دادگاهی استناد کرده‌اند که پیام اخوان سرپرست قضات این دادگاه می‌باشد.. نامبرده  عضو فروم امنیت بین‌المللی هالیفاکس ‌می‌باشد ."فوروم هالیفاکس"(Halifax International Security Forum) از جمله فوروم هائی است که برای بررسی مسائل مربوط به امنیت نظم جهانی حاکم تشکیل می شود.درشمار سخنرانان و شرکت کنندگان فوروم کسانی هستند همچون اهودباراک وزیر دفاع اسرائیل، مک کین کاندیدای سابق حزب جمهوری خواه، کاندالیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا، لئون پانتا وزیر دفاع کنونی آمریکا تعداد زیادی از فرماندهان عالیرتبه ارتش آمریکا ....هستند. ترکیب این فوروم نشان دهنده وزنه سنگین سیاست های دولت اسرائیل و جناح های راست جمهوریخواهان است. پیام اخوان در شمار ایرانی تباران شرکت کننده در این فوروم و یکی از سخنرانان میباشد. وزارت دفاع کانادا، سازمان ناتو، جنرال دینامیک (General Dynamics) از بزرگترین انحصارات اسلحه سازی جهان که سازنده هواپیماهای جنگی و انواع جنگ افزارهای پیشرفته می باشد از جمله شرکای فوروم هالیفاکس هستند.

همچنین اخوان به عنوان مسئول موسسه‌ای به نام مرکز اسناد حقوق بشر ایران در آمریکا نیز می‌باشد. مرکز اسناد حقوق بشر ایران در اواخر سال 2004 میلادی با کمک یک میلیون دلاری وزارت امور خارجه آمریکا در نیوهیون ایالت کاناتیکات تاسیس شد . این موسسه به صورت مستقیم و آشکار در بودجه سالیانه آمریکا ردیف بودجه اختصاصی داشته و بی بی سی نیز در مطلبی در تاریخ 15 مهر 1388  به این موضوع اعتراف کرده است. جالب آنکه همین موسسه در زمینه منافقین نیز مطالبی را منتشر کرده تا  دین  خود را نسبت به منافقین ادا نموده باشد. 

حال سوال اساسی از فعالان ملی- مذهبی این است که آیا از وابستگی این دادگاه نمایشی اطلاع داشته اند یا خیر؟ اگر داشته اند آیا استناد به حکم این دادگاه که منافقین عمده وظیفه سند‌سازی آن را برعهده داشته اند ارتباط ملی‌- مذهبی ها با منافقین، این فرزندان خلف مهندس بازرگان را تایید نمی‌نماید؟ قطعا نویسندگان این نامه بعد از فهمیدن عمق این خیانت، باید از ملت ایران که 17000 شهید در راه مبارزه با منافقین از دست داده‌آند عذرخواهی نمایند.

منبع: بولتن نیوز



برچسب‌ها: منافقین

 
لینک دوستان
دیگر موارد
کد موزیک آنلاین برای وبگاه