سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/138697527378971.jpg
کسب نورانیت
دوشنبه 91/11/9 ساعت 8:57 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله الرحمن الرحیم

خود حضور بسیجى در عرصه‌ى نبرد، به او یک نورانیتى میبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانى نور بالا میزند، روشن است؛ یعنى بزودى شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجى بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک موردى که مربوط به همین استان شماست، بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشى که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمى - به میل خود، به صورت بسیجى آمده بود در مجموعه‌ى گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ مى‌آمد، میرفت. یک شبى با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائى که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمى وارد شد. چند روزى بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل‌آلود است؛ این پوتینها گل‌آلود، بدنش خاک‌آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانى بود. روزهاى قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه‌ى عملیاتى، آنجا فعالیت زیادى کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندى هم به شهادت رسید. ارتشى بود، اما آمده بود بسیجى وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعه‌ى بسیجىِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلى‌ها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشى از همان حضور فوق‌العاده است.

قسمتی از بیانات امام خامنه ای در جمع بسیجیان خراسان شمالی - 1391



برچسب‌ها: بسیج

بسیجیان امید آفرین
یکشنبه 91/11/8 ساعت 9:35 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من میدیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال میکنند از این که مجموعهى بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشى اصرار داشت که مجموعهى بسیجى با او همراه باشند؛ دوست میداشت، استقبال میکرد؛ اینجا در تهران یک عدهاى نشسته بودند، نق میزدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟ از حضور بسیجى ناراحت بودند. چون امید نداشتند، مأیوس بودند، میگفتند نمیشود کارى کرد؛ اما وقتى که وارد شدند، دیدند این ورود، امیدآفرین است؛ همهى این استعدادها را جوشش میدهد.

قسمتی از بیانات امام خامنه ای در جمع بسیجیان خراسان شمالی، 1391



برچسب‌ها: بسیج

ناممکن ممکن میشود
جمعه 91/11/6 ساعت 11:20 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله الرحمن الرحیم

 ما وقتى وارد یک میدانى نشده‌ایم، احساس خوف میکنیم، هراس داریم؛ استعدادى هم اگر در ما هست، سرپوشیده باقى میماند؛ اما وقتى این هراس را شکستید، خطر کردید و وارد میدان شدید، این استعدادها هم شروع میکند به سر بر آوردن؛ اینجورى میشود که ناممکن‌ها ممکن میشود.

قسمتی از بیانات امام خامنه ای در جمع بسیجیان خراسان شمالی 1391



برچسب‌ها: بسیج

فرمول جنگ نامنظم
چهارشنبه 91/11/4 ساعت 10:44 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
سردار نقدی در یادواره شهدا و ایثارگران ستاد جنگ‌های نامنظم:
اقتصاد مقاومتی تکرار فرمول جنگ نامنظم است

خبرگزاری فارس: رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه اگر قرار بود با آمریکا سازش کنیم، چمران‌ها را به قربانگاه نمی‌‌فرستادیم، گفت: اقتصاد مقاومتی که امروز مقام معظم ولایت به آن سفارش می‌کنند، تکرار همان فرمول جنگ نامنظمی است که در ابتدای هجوم دشمن جبهه‌ها را نجات داد.

خبرگزاری فارس: اقتصاد مقاومتی تکرار فرمول جنگ نامنظم است



به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت باشگاه خبری فارس «توانا»، سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین در نخستین یادواره شهدا و ایثارگران ستاد جنگ‌های نامنظم که امروز در تالار وزارت کشور برگزار شد، اظهار داشت: روزهای اول جنگ تحمیلی صدام علیه ایران که دشمن پیشروی‌های گسترده خود را ادامه می‌داد، گرد یأس در میدان‌ها پاشیده بود، دو خورشید امید بر جبهه‌های دفاع مقدس طلوع می‌کند، شیرمرد جبهه شهید مصطفی چمران و بزرگمرد انقلاب حضرت امام خامنه‌ای عزیز.

وی ادامه داد: شهید چمران از همان شب ورود به اهواز به خط دشمن حمله کرد، اراده خود را در استمرار دفاع به رخ دشمن کشید، نور امید در جبهه‌ها جوانه زد و در بین رزمندگان اعتماد به نفس ایجاد شد؛ شهید چمران با تجربه‌ای که در لبنان کسب کرده بود، در میدان‌های نبرد به کار گرفت و در این معرکه نقش‌آفرینی کرد. 

رئیس سازمان بسیج مستضعفین افزود: نیروهای مسلحی که تجربه میدانی جنگ، سازماندهی مرتب و قابلیت‌های لازم برای کسب پیروزی نداشتند، از معرکه‌ جنگ‌های نامنظم الهام گرفتند که شکست حصر سوسنگرد در 26 آبان 1359 را با هدایت مقام معظم ولایت و برگ درخشانی که در تاریخ دفاع مقدس باقی گذاشتند، به دنبال داشت.

وی گفت: وقتی پیروزی‌ها به نیروهای مسلح جان داد، پیروزی‌ها را یکی‌یکی رقم زدند؛ آن هم پیروزی‌های درخشان شکل گرفت و همه آنها مدیون همین ایثار و خط‌شکنی‌های جنگ‌های نامنظم است؛ کسانی بودند که در جبهه‌ها حماسه آفریدند اما این حماسه‌ها ناگفته مانده است؛ هیچکدام از ما شهید «مسعود رسولی» که در عمق 120 کیلومتری خاک عراق برای عملیات ویژه آزادسازی اسرا برنامه‌ریزی می‌کرد و آنجا شهید شد را نمی‌شناسیم و زیاد هستند شهدایی که مدیون آنها هستیم.

سردار نقدی خاطرنشان کرد: ای کاش این یادواره‌ها در پی بیان ناگفته‌ها مکرر شود اما آنچه که در این همایش سودمند است، درس‌هایی است که از این عرصه می‌گیریم؛ آنهایی که با فشارهای دشمن دم از تسلیم و سازش می‌زنند و با تحریم‌های آبکی، بی‌ارزش و فشارهای روانی نوای سازش سر می‌دهند، خوب است که از این حماسه درس بگیرند.

وی یادآور شد: اگر قرار بود ما با آمریکا سازش کنیم، چمران‌ها را به قربانگاه نمی‌‌فرستادیم؛ اینها رفتند تا به ما درس بدهند اگر دشمن با همه جاه و جلال ظاهری خود به میدان آمده، ما خدا را داریم و اراده‌ای که او به هر انسانی برای ایستادن، دفاع کردن و حق خود را طلبیدن داد؛ در این عرصه هم می‌توانیم از همان فرمول استفاده کنیم.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین افزود: اقتصاد مقاومتی که امروز مقام معظم ولایت ما را به آن سفارش می‌کنند، تکرار همان فرمول جنگ نامنظمی است که در ابتدای هجوم دشمن جبهه‌ها را نجات داد و راه پیروزی را روشن کرد؛ امروز باید میراث این عزیزان را گرامی بداریم و راه درخشان آنها را ادامه دهیم؛ ملتی که قهرمانانی چون چمران و یاران وفادار و نورانی‌اش دارد، هیچ‌گاه تسلیم دشمن نخواهد شد.

منبع: فارس نیوز




برچسب‌ها: بسیج

حج بصیرت
دوشنبه 91/10/25 ساعت 12:20 صبح | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

سردار فضلی در جمع مدیران کاروان های اردویی بسیج خواهران:

 سفر کاروان های راهیان نور حج بصیرت است
 انشین سازمان بسیج مستضعفین کشور و فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور کشور گفت: مقصدهای اردوهای راهیان نور الهی و ارزشمند است و نتایج ثمربخشی در جامعه و جوانان دارد.

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج به نقل از کوله بار، سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین کشور و فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور کشور در دوره آموزشی تخصصی مدیران کاروان های اردویی بسیج خواهران ضمن ارزشمند دانستن مقصد اردوهای راهیان نور و با اشاره به الهی بودن آن، نتایج ثمربخش آن را در جامعه و جوانان بسیار موثر دانست.

وی با ذکر خاطره ای از عملیات کربلای 5 و حساسیت آن با اشاره به پیام روح بخش امام راحل (قدس سره) و تاثیر آن بر فرماندهان وقت گفت: عملیات کربلای 5 در شرایطی انجام شد که مدت زمان کوتاهی از عملیات کربلای 4 گذشته بود و با توجه به موانع سختی که پیش رو داشتیم، فرماندهان به تکلیف الهی خویش عمل کردند و اینک ما برای پاسداشت این رشادت ها باید به تکلیف الهی خویش عمل کنیم.

فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور سپاه و بسیج در بخش دیگری از سخنان خود افزود: سفر کاروان های راهیان نور حج بصیرت است و سالانه هزاران نفر در طرح های جهادی داوطلبانه به کمک هموطنان خود در سراسر کشوراعزام می شوند.

سردار فضلی گفت: بسیج مستضعفین تلاش می کند با سازماندهی منسجم و عالمانه نسبت به برگزاری چنین اردوهایی همت بیشتری داشته باشد.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر در سال های قبل 50 نفر از اساتید دانشگاهی در این اردوها شرکت می کردند اینک با افتخار می گوییم 200 هزار نفر داوطلب حضور در این اردوها هستند.حضور دانشجویان در سال های گذشته 60هزار نفر بود که امروز این تعداد به 200هزار نفر رسیده است.

فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور سپاه و بسیج به این نکته اصلی اشاره داشت که دعوت ما، دعوت عام است و تمامی ظرفیت های ما برای برگزاری این دوره ها و اردوها نتیجه شور و شوق ملت در این سال ها بوده است.

جانشین سازمان بسیج مستضعفین کشور گفت: اعتماد سازمان بسیج مستضعفین به خواهران بسیجی در این کار بزرگ در مدیریت این اردوها به واسطه تلاش مادرانه و دلسوزانه آنهاست.دوست و دشمن چشم هایشان به برگزاری این اردوهاست. دوستان برای پشتیبانی و دشمنان برای ضعیف جلوه دادن این حرکت فرهنگی.

وی ادامه داد: برنامه ریزی سازمان بسیج مستضعفین در برگزاری اردوهای راهیان نور شامل 6 فرآیند است که عبارتند از: ثبت نام و مدیریت کاروان- حمل و نقل- اسکان- پذیرایی- روایتگری و فضاسازی فرهنگی که اگر ما بتوانیم این مسیر را با سلامت و ایجاد انگیزه مضاعف در ملت شریف ایران اسلامی به خصوص جوانان و نوجوانان تقویت کنیم، رعایت این اصول بخش حساس و اساسی این برنامه های فرهنگی، آموزشی و تربیتی است.

وی در پایان با اشاره به حضور خواهران و برادران اهل سنت و شیعه در کنار هم، با صفا و صمیمیت همیشگی را تجلی بخش اتحاد اسلامی و وحدت ملی در این سفرها دانست.
منبع: سایت بسیج مستضعفین


برچسب‌ها: بسیج

نیروی مقابله با اختناق
یکشنبه 91/10/24 ساعت 2:17 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
سردار نقدی:
بسیج مهد نیروی مقابله با اختناق بین المللی است

خبرگزاری فارس: رییس سازمان بسیج مستضعفین گفت: امروز مبارزه بزرگ و نبرد عظیمی در جریان است که بدون ساختار و برنامه و نیروی انسانی ساخته شده و شجاع، در برابر فشارها و تهدیدها پیش نمی رود.

خبرگزاری فارس: بسیج مهد نیروی مقابله با اختناق بین المللی است

به گزارش خبرگزاری فارس، سردار محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین در جلسه هیئت عاشقان ولایت ناحیه مقاومت بسیج جماران تهران بزرگ، گفت: در دوره رژیم طاغوت که ملت حق بیان و حفظ دین و اصول و ارزش ها را نداشتند با ایثار جوانمردان و شیرزنان و با هدایت منحصر به فرد ولایت فقیه، انقلاب اسلامی پیروز شد.

نقدی پیروزی انقلاب اسلامی ایران را شکستن قفس کوچک طاغوت داخلی و فضای اختناق داخلی کشور عنوان کرد و افزود: امروز پر زدن ما در قفس بزرگتری است و آن اختناق بین المللی و نظام جبارانه و طاغوت جهانی است که می خواهد ما به آزادی انسانی خود نرسیم چون با آزادی انسانی و اجرای احکام الهی و اتحاد با دیگر ملت ها از آنها پیشی می گیریم.

وی احساس آزادی انسانی را منوط به شکستن قفس بزرگتر و اختناق بین المللی دانست و تصریح کرد: دشمن تلاش می کند تا اختناق بین المللی حس نشود اما استمرار مقاومت و پیگیری و مجاهدت ملت ایران هر روز آنها را رسوا کرده و چهره اختناق بزرگ بین المللی را نمایان تر می کند.

رییس سازمان بسیج مستضعفین ضمن اشاره به جنگ طاغوت بین المللی با ایران در زمینه نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی طی 34 سال گذشته خاطرنشان کرد: امروز مبارزه بزرگ و نبرد عظیمی در جریان است که بدون ساختار و برنامه و نیروی انسانی ساخته شده و شجاع؛ در برابر فشارها و تهدیدها پیش نمی رود و این تشکل عظیم برای جنگ در مقابل نظام طاغوت بین المللی فقط در بسیج شکل می گیرد و بسیج، مهد نیروی مقابله با اختناق بین المللی است.

وی تمام موفقیت های انقلاب را حاصل تبعیت از ولی فقیه دانست و بیان کرد: دشمنان ما، مردمی که به زیارت می روند را در سوریه به گروگان می گیرند و یا در عتبات عالیات عراق برای زائرین بمب گذاری می کنند و کسی را که می خواهد تبادل علمی و یا تجاری انجام دهد را محدود می کنند چون این شاه بین المللی به هر کشوری هر قدر که زورش برسد زور می گوید و حتی با هواپیمای بدون سرنشین به کشتار مردم می پردازد.

نقدی با بیان اینکه هر مبارزه و حرکتی نیاز به سوخت و انرژی دارد، خاطرنشان کرد: شبکه ای که عامل پیروزی انقلاب در مقابل شاه بود، حزب و گروه و واحد چریکی نبود بلکه حلقه های مذهبی و تربیتی مردم در مساجد با پشتوانه روحانیت بود همچنان که فعالیت محدود گروهک های مسلح همچون چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق (منافقین امروز) در جریان انقلاب با دستگیری و اعدام آنها شکست خورد.

جانشین فرمانده کل سپاه در امر بسیج ظرفیت مبارزاتی انقلاب را جوانان حلقه های مذهبی و متصل به مرجعیت و ولایت عنوان کرد و اظهار داشت: نه تنها پیروزی بلکه تداوم انقلاب نیز با تجربه موفق همین ظرفیت صورت گرفت و امروز برای مقابله با اختناق بین المللی باید این ظرفیت را تقویت و توسعه دهیم که این وظیفه بر دوش سرمربیان، مربیان و سرگروه‌های شجره طیبه صالحین بسیج است.

وی به انتقادهایی در زمینه عدالت گستری، رفتارهای اجتماعی، فرهنگ کار و ... در جامعه اشاره و تصریح کرد: مقابله با ابرقدرت ها از ملت شجاع ایران برمی‌آید ولی زمین زدن آنها چیزی بیشتر از شجاعت می خواهد و آن بنیه و نیروی قوی است.

نقدی در پایان با تاکید بر اینکه مشکلات فقط با دستور از بالا حل نمی‌شود، خاطرنشان کرد: حل این مشکلات، انسان های وارسته و نیروی انقلابی و ساخته شده می خواهد و مقام معظم ولایت نیز از بسیج کادرسازی و تربیت را می‌خواهند.

فارس نیوز



برچسب‌ها: بسیج

خصوصیات خودسازی بسیج
پنج شنبه 91/10/21 ساعت 1:2 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمتی از بیانات امام خامنه ای در جمع بسیجیان خراسان شمالی 1391:

یکى از خصوصیات، خودسازى است. ما باید خودمان را تربیت کنیم. منِ مسنِ پیرمرد هم احتیاج دارم خودم را تربیت کنم، خودم را مهار کنم، خودم را حفظ کنم. حرکت در جوان سریع‌تر، تصمیم‌گیرى سریع‌تر، اقدام سریع‌تر است؛ بنابراین مراقبت و محافظت و خودسازى هم بسیار حساس‌تر است. خودسازى، کار سهل و ممتنعى است؛ هم آسان است، هم سخت است. اگر در محیطى قرار بگیریم که مناسب باشد، مساعد باشد، میشود آسان. شما مثلاً اهل توجه‌اید، اهل دعا و اهل تضرع و اهل گریه هستید. گاهى انسان در یک محیطى قرار میگیرد که محیط، محیط تضرع و گریه و توجه است؛ همه‌ى دلها به سوى خداست، همه‌ى اشکها جارى است؛ اینجا حالت تضرع براى انسان آسانتر دست میدهد. این، محیط مساعد است. محیط مساعد، خودسازى را آسان میکند. یکى از محیطهاى مساعد، خود مجموعه‌ى حالات دفاع مقدس بود؛ اما محیط مساعد، خود بسیج است. شما که در این مجموعه هستید، در واقع در یک فضاى مساعدى براى خودسازى هستید. تقوا، خویشتندارى، دورى از گناه، انجام فرائض، نماز خواندن به صورت فرصتى براى انس با خداى متعال، توجه به معانى نماز، حضور قلب، تمرکز در حال نماز؛ اینها ابزارهاى خودسازى است.



برچسب‌ها: بسیج

تقویت صلاحیت ها
پنج شنبه 91/10/14 ساعت 9:6 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله و بالله

امام خامنه ای:

خب، شما جزو بسیجید. همه باید افتخار کنند که جزو مجموعه‌ى بسیجى باشند. کسى که وارد این مجموعه میشود، صلاحیتهائى دارد؛ این صلاحیتها را نشان داده است، وارد بسیج شده است؛ این صلاحیتها را باید حفظ کنید. آنچه که من به شما عرض میکنم - که شما فرزندان من هستید، شما جوانان من هستید - این است که این خصوصیات را باید حفظ کنید؛ نه فقط حفظ کنید، بلکه باید اینها را تقویت کنید.

بیانات در جمع بسیجیان خراسان شمالی 1391



برچسب‌ها: بسیج

شعار ضد بسیج
پنج شنبه 91/10/14 ساعت 9:3 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

بسم الله و بالله

امام خامنه ای:

کسانى که اهل تأمل و تدبرند، حدس بزنند که چرا در شعارهاى کسانى که حرف و نفس و حرکت خودشان را از رادیوى اسرائیل میگیرند، در درجه‌ى اول، شعار بر ضد بسیج است؟ آیا خودشان میفهمند که چرا شعار بر ضد بسیج میدهند، یا نمیفهمند؟ این را من نمیتوانم قضاوت کنم. اما این، حقیقت کار است. این کلید طلائىِ حل بسیارى از مشکلات آینده، مورد بغض و عداوت آن کسانى است که نمیخواهند آینده، آینده‌ى خوبى و سرافرازى و موفقیت‌آمیزى براى نظام جمهورى اسلامى باشد؛ لذا میخواهند این کلید طلائى را بشکنند؛ لااقل در چشم من و شما آن را کوچک کنند. البته نخواهند توانست و معلوم است.

بیانات در جمع بسیجیان خراسان شمالی 1391



برچسب‌ها: بسیج

بابابزرگ بسیجی
چهارشنبه 91/10/13 ساعت 3:24 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

روایت نوه حاجی بخشی از بابا بزرگ بسیجی

خبرگزاری فارس: حدیث نادری می‌گوید: مسیر بابابزرگ فقط صراط مستقیم و حزب‌شان، حزب‌‌الله بود؛ همیشه لباس بسیجی به تن داشت و چفیه روی شانه‌اش می‌انداخت، دنبال درجه و مقام هم نبود و می‌گفت: «مقام و درجه را باید خداوند به انسان بدهد».

خبرگزاری فارس: روایت نوه حاجی بخشی از بابا بزرگ بسیجی

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، شاید خیلی‌ها عکس لحظه شهادت شهید دهباشی، نادری و رسول‌زاده در خودروی آتش گرفته که حاجی‌بخشی هم با پتویی در حال خاموش کردن آتش است را دیده باشند؛ عکسی ماندگار از «احسان رجبی» در سه راهی شهادت؛ رجبی می‌گوید: «موشک کاتیوشا به ماشین خورد، دو جانباز صندلی عقب نشسته بودند و حاج بخشی و دهباشی هم جلو، به محض انفجار و آتش گرفتن ماشین، موج انفجار حاج بخشی را به بیرون پرتاب کرد و بقیه در آتش سوختند».

حاجی بخشی در کنار خودروی آتش گرفته؛ عکس از احسان رجبی

یکی از پاسدارانی که در این انفجار به شهادت رسید «نادر نادری» بود، داماد حاجی بخشی، در نخستین سالگرد عروج ملکوتی «حاج‌ذبیح‌الله بخشی» که مصادف با ایام عملیات «کربلای 5» و شهادت «نادر نادری» است، گفت‌وگویی با «حدیث نادری» تنها یادگار شهید نادری و نوه ارشد حاجی بخشی ترتیب داده شده است.

* بابا بزرگم می‌گفت: «باید دشمن را به زانو درآوری»

خانواده‌های بخشی و نادری قبل از انقلاب باهم همسایه بودند و همدیگر را خوب می‌شناختند، در سال 60 با ازدواج پدر و مادرم این دو خانواده به هم نزدیک‌تر شدند، پدرم در کارگزینی سپاه بود و معمولاً به همراه حاج‌آقا بخشی به خط مقدم جبهه می‌رفت.

در زمان شهادت پدرم 2 و نیم ساله بودم، خاطره‌ای به یاد ندارم اما وقتی که به سالگرد شهادت پدرم نزدیک می‌شدیم، حاج آقا عکس روز 24 دی ماه و لحظات شهادت پدرم به همراه همرزمانش را جلوی صورتش می‌گرفت و برای من از آن روزها حرف می‌زد.

حاج آقا یک وقت‌هایی مرا صدا می‌زد و می‌گفت: «حدیث، دخترم، تو هیچ وقت نباید گریه کنی، اشک‌های تو باعث شادی دشمن می‌شود، همیشه محکم‌ جلوی دشمن بایست و بگو: من نمی‌شکنم؛ تو باید به زانوی من دربیایی»، بابابزرگ روی این موضوع خیلی تأکید داشت.

* حاجی‌آقا بخشی بمب روحیه در جبهه بود

تا زمانی که بابابزرگ در کنارمان بود، ما هیچ کمبودی احساس نمی‌کردیم، ایشان نه تنها برای ما بلکه با حضورشان در صحنه‌های انقلاب قوت قلب ملت بودند، پدر بزرگم به قدری محکم بود که به او تکیه می‌کردیم.

او دایرةالمعارف خاطرات جنگ بود؛ از پدرم تعریف می‌کرد، از روزهایی که شکلات و پفک را پشت ماشینش می‌گذاشت و برای رزمنده‌ها می‌بُرد؛ شاید از لحاظ مادی یک بسته بیسکویت و پفک و شکلات ارزشی نداشته باشد اما حاج‌آقا با بردن آن به جبهه باعث خوشحالی خیلی از رزمنده‌ها می‌شد و به قول رزمنده‌ها او بمب روحیه در جبهه بود.

حاجی بخشی در جبهه عکس از اباصلت بیات

بابا بزرگ با عشق و علاقه این کارها را می‌کرد، او سه ماشین خود را به جبهه برد و در آنجا منفجر شد؛ اما باز هم دست بردار نبود، او خودش و فرزندانش و اموالش را فدای این مملکت می‌کرد.

با اینکه پدربزرگ دو پسر و یک دامادش را در راه حفظ اسلام هدیه داده بود، این روحیه قوی را داشت؛ دایی شهیدم «محمدرضا بخشی» که 18 ساله بود، در سال 61 در باختران تپه عربی شهید شد، دیگر دایی شهیدم «عباس بخشی» که 16 ساله بود که در سال 64 و 10 ماه قبل از شهادت پدرم در فاو به شهادت رسید، مزار دایی‌ها و پدرم در قطعه 26 است.

* تنهایی من و مادر با حضور حاج‌آقا جبران می‌شد

ما در خانه پدرم زندگی می‌کردیم اما حاج آقا بخشی هیچ وقت ما را تنها نمی‌گذاشت، تا سال گذشته احساس دلتنگی نمی‌کردیم؛ من نبود پدرم را در لحظه‌های مختلف و مهم زندگی علناً احساس نمی‌کردم، اما بعد از اینکه حاج آقا بخشی به رحمت خدا رفت، انگار روزی بود که پدرم را از دست دادم؛ هنوز هم باورم نمی‌شود و احساس می‌کنم بابابزرگ در مسافرت هستند.

* امسال شب‌ یلدایمان طولانی‌تر شد

معمولاً به مناسبت‌های مختلف مثل شب یلدا و اعیاد به همراه حاج آقا بخشی، مادربزرگ و خاله‌ و دایی‌ها دور هم جمع می‌شدیم، در شب یلدای سال گذشته حاج آقا خودشان انار دانه کرده بود و فال حافظ گرفتیم؛ اما امسال شب یلدا با دیدن جای خالی بابابزرگ طولانی‌تر شد و خیلی سخت گذشت.

* راهپیمایی‌هایی که با بابابزرگ می‌رفتیم

در راهپیمایی‌هایی که به مناسبت‌های مختلف در تهران برگزار می‌شد، من نیز همراه حاج‌آقا بالای ماشین بودم؛ می‌دیدم که با چه شور و شوقی آرمان‌هایشان را فریاد می‌زد، مردم هم تکرار می‌کردند.

* وقتی که با پدربزرگ به دیدن محل شهادت پدرم رفتیم

در دوران کودکی و نوجوانی حاج آقا بخشی را «بابایی» و مادربزرگ را «مامانی» صدا می‌زدم، چند بار اولین شب‌ عید نوروز را با حاج آقا به راهیان نور ‌رفتیم، در اولین سفرم دوم راهنمایی بودم، بابا بزرگ به من گفت: «می‌خواهم تو را به جایی ببرم که پدرت شهید شده است و تو آنجا را ببینی» اما مادرم نیامد و گفت: «من طاقت ندارم به آنجا بیایم و محل شهادت نادر را ببینم» حاج آقا بخشی به مادرم می‌گفت: «بابا جان، شجاع باشید» اما در حالی که صدای مادرم می‌لرزید «نه نمی‌توانم»؛ به همراه بابابزرگ به راه افتادیم و رفتیم؛ من آن قدر خوشحال بودم که وسایلم را هم جا گذاشتم.

وقتی به سه راهی شهادت و محل شهادت پدرم رسیدیم، انگار زمین زیر پاهایم داغ شده بود، احساس می‌کردم، صدای نفس‌های بابایم را در آنجا می‌شنوم؛  همان یکبار بود که به آنجا رفتم.

* بابابزرگم با بچه‌ها به زبان کودکی حرف می‌زد

حاج آقا بخشی همیشه مرا با عنوان‌های «نوه ارشدم، دختر شهید نادرم!» صدا می‌زدند، او می‌گفت: «من دوست دارم که به مدارج بالا برسی» بنده یک پسر 5 ساله به اسم «سید محمدسینا» دارم، حاج‌آقا پسر مرا هم خیلی دوست داشت و می‌گفت: «آقا سید، وروجک من بیا بنشین روی پای من»، بعد با زبان کودکی برای سینا از جبهه گفت، پسرم هم بابابزرگ را خیلی دوست داشت و دست روی صورت و محاسن ایشان می‌کشید.   

* شعاری از بابابزرگ که همیشه تکرار می‌کنم

یکی از شعارهایی که حاجی بخشی آن را سر می‌داد و من هم آن شعار را خیلی دوست دارم این بود که «روحیه ما عالیه، عالیه؛ سنگر دشمنامون خالیه، خالیه» همیشه در تنهایی خودم با پدرم این شعار را تکرار می‌کنم.

حاجی بخشی در جبهه

 

* فریادهایی که هیچ وقت خاموش نمی‌شود

اگر چه یک سال است، بابابزرگم به رحمت خدا رفته، اما فریادهای «ماشاءالله، حزب‌الله» حاجی‌بخشی هیچ وقت خاموش نمی‌شود، تا زمانی که خودمان نخواهیم این فریادها تبدیل به سکوت نخواهد ‌شد؛ این فریادها با اراده ما، داشتن علم و آگاهی و تشخیص راه حق هیچ وقت خاموش نمی‌شود.

* بزرگترین آرزوی حاج آقا بخشی

پدربزرگم همیشه می‌گفت: «چیزی که مرا خوشحال می‌کند این است که ببینم جوانان این مملکت که جای پسرهای من هستند، خوشبخت و سعادتمند باشند، چون بچه‌های من برای این مملکت جانشان فدا کردند»؛ بزرگترین آرزوی حاج آقا بخشی خوشبختی جوانان بود.

* پدربزرگم می‌گفت: «همسرم زحمت‌کشیده من است»

او در عمل و حرف‌هایشان خیلی به موضوع احترام متقابل زن و شوهر به یکدیگر تأکید داشت؛ پدربزرگم خیلی برای مادربزرگم احترام قائل بود و همیشه ما را برای احترام گذاشتن به ایشان سفارش می‌کرد و می‌گفت: «شما باید خیلی هوای مادر بزرگ را داشته باشید» حتی در وصیت‌شان نوشته بودند: «بعد از من به مادربزرگ احترام بگذارید، ایشان را تنها نگذارید» حاج‌آقا بخشی می‌گفت: «همسرم همیشه، همراه و هم‌پا و کنار من و زحمت‌کشیده من است» اما متأسفانه در طول یک سال که حاج آقا به رحمت خدا رفت، هیچ کسی چه دور و نزدیک پای درد دل او ننشست، حتی دری رو به ایشان باز نکرد، این واقعاً جای تأسف دارد؛ در خانه حاجی به روی همه باز بود، یک وقت‌هایی کسانی را نمی‌شناختیم که آنها به دیدن پدربزرگ می‌آمدند تا حاج‌آقا مشکل‌شان را حل کند اما امروز...

* خوردن آلاسکا در مکه

یکی از خاطرات بابابزرگم، دورانی بود که با پدرم، مادر و مادربزرگ و دایی در سال 64 به مکه رفته بودند؛ یک وقت‌هایی که دور هم جمع می‌شدیم، برای روحیه دادن به ما می‌گفت: «با خانم و بچه‌ها به مکه رفته بودیم، اینها همه دلارهای مرا می‌گرفتند و می‌رفتند آلاسکا (بستنی یخی) می‌خوردند».

* هیچ وقت گریه پدربزرگ را ندیدم

بابابزرگ همان طور که به ما روحیه می‌داد و تأکید داشت که جلوی کسی گریه نکنیم، هیچ وقت من گریه حاجی‌بخشی را ندیدم؛ مگر اینکه گریه‌هایشان در تنهایی و برای اباعبدالله الحسین(ع) باشد، در گوشه‌ای از هیئت‌ها و در تاریکی.

بابابزرگ بسیجی در حال شکلات دادن به مردم

 

* بابابزرگی بسیجی

بابابزرگم وابسته به هیچ گروه و حزبی نبودند، مسیرشان فقط صراط مستقیم  که حزب‌الله در آن تعریف می‌شود، بود؛ این طور بود که جان و مال و فرزندانش را در طبق اخلاص گذاشت.

همیشه لباس زیبای بسیجی به تن داشت و چفیه قشنگ را روی شانه‌اش می‌انداخت، دنبال درجه و مقام هم نبود و می‌گفت: «مقام و درجه را باید خداوند به انسان بدهد»؛ هیچ وقت هم حقوقی برای خون شهدایش و جانبازی‌اش قبول نکرد و می‌گفت: «اگر من به جبهه رفتم و خانواده‌ام را هم بردم، امروز طلبی از کسی ندارم».

*حاجی بخشی می‌گفت: «خداوند و شهدا همیشه حافظ مملکت هستند»

در ایام فتنه 88، بابابزرگ به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری بود، اما به دلیل شرایطی که داشت، امکان جراحی نبود؛ وقتی که به بیمارستان می‌رفتیم، جریان فتنه و اتفاقات را برای او شرح می‌دادیم؛ پدر بزرگ با آن حالشان حرف‌هایی می‌زدند که سبب قوت قلب ما می‌شد، او می‌گفت: «ما رفتیم جبهه برای دفاع از این مملکت و ناموس، خون دادیم، جان دادیم، این کارها برای کسب مقام نبود؛ پس خداوند و شهدا همیشه حافظ این مملکت و این آب و خاک خواهند بود».

 

* در هر شرایطی تسلیم خداوند بود

در دوران دفاع مقدس به بابابزرگ می‌گفتند: «حبیب‌بن مظاهر»؛ به نظر من جناب حبیب‌بن مظاهر(ع) در کربلا فقط جان خودش را برای امام و مولای خود فدا کرد؛ حاج آقا بخشی علاوه بر جان خودش، با خانواده در میدان حق علیه باطل حضور پیدا کرد و دو پسر و یک دامادش هم به شهادت رسیدند؛ وقتی که خبر شهادت پسر حاجی‌بخشی را به او می‌دهند، او با تسلیم در برابر خداوند می‌گوید: «الحمدالله»، بعد از جنگ هم قبل از اینکه راهیان نور به این صورت ساماندهی شود، راه بلد جبهه‌ها بود و دوستان و آشنایان و خانواده را به مناطق عملیاتی می‌برد.

* شعر نوه ارشد حاجی بخشی برای بابا بزرگ  

سکوت صدای ولایت به دل چنگ می‌زند

دلم به یاد تو حرف از جبهه و جنگ می‌زند

در گوش عاشقان ولایت شعار توست

مرد خدا فقط ز خدا دم می‌زند

آنان که خوف خدا در دل نهفته‌اند

شمشیر از برای حق به ریشه ناحق می‌زنند

آنان که در حقیقت به حق عاشق‌ترند

در حسب عشق خود با خدا طراز می‌زنند

نازم به آن شهید مجنون ‌بی‌ریا

با خون خود طراز عشق بر هم می‌زند

گفت‌وگو از عالم ملکی

منبع: فارس نیوز



برچسب‌ها: بسیج

 
لینک دوستان
دیگر موارد
کد موزیک آنلاین برای وبگاه