ایجاد یک محصول خوب، موفقیت در بازار را تضمین نمیکند، اگرچه اولین قدم لازم است. قدمهای بعدی که هدفشان به دست آوردن بیشترین ارزش از کالای جدید است، ضروری هستند.
به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛ فرض کنید شما یک فرد نوآور هستید و قصد دارید ارزش مالکیت معنوی این نوآوری برای خودتان باشد. اینکه چقدر امکان دارد بتوانید این انحصار را حفظ کنید، بستگی به این دارد که سیستم قانونی چقدر از حقوق مالکیت معنوی شما دفاع میکند و آن را اجرا میکند. در برخی فرهنگها، نوآوریها بیشتر از اینکه یک سرمایه شخصی باشند، یک سرمایه اجتماعی محسوب میشوند. این میتواند یک مشکل باشد، چون شرکتهای رقیب نوآوری شما را بدون وجود هیچ گونه محدودیت قانونی کپی میکنند.
حتی اگر ممنوعیت قانونی برای این کار وجود داشته باشد، در صورتی که رقبا بتوانند از ایدههایی نزدیک به نوآوری شما استفاده کنند، دیگر وقت زیادی برای کسب ارزش نخواهید داشت.
برای اینکه از نوآوری خود ارزش به دست آورید، باید در برابر صاحبان داراییهای مکمل مورد نیاز برای حمایت از این نوآوری، در موضع قدرت باشید و به خوبی مذاکره کنید. برای اینکه نوآوری خود را به سود برسانید، باید از قدرت بازار برای دستیابی به منابع مورد نیاز برخوردار باشید. روابط عرضهکننده، ظرفیت تولید، شبکههای فروش، تاسیسات پشتیبانی و تیمهای بازاریابی همه نمونههایی از اینگونه منابع هستند.
برنده احتمالی (قرارداد):در این شرایط، شما تنها فردی هستید که حق مالکیت معنوی نوآوری خود را در دست دارید، اما در برابر صاحبان داراییهای مکمل از قدرت بازار برخوردار نیستید. در این سناریو، احتمال اینکه شریک شما از قدرت چانهزنی خود برای به دست آوردن ارزش نوآوری شما استفاده کند نسبت به اینکه رقیبی از طرح شما تقلید کند، بدتر است. برای مقابله با این مشکل، باید قراردادی لازم الاجرا طراحی کنید که سودآوری خود را از این نوآوری به حداکثر برسانید.
از آنجایی که ابتکار جدید شما تقاضایی را برای داراییهای مکمل ایجاد میکند، فرصت نسبتا خوب مذاکره برای کسب سهم قابلتوجه سود در دست شما است. در صنعت شیمی و داروسازی، این استراتژی به عنوان «درونیسازی تحقیق و توسعه» شناخته میشود. یک شرکت نوپای کوچک داروسازی، محصولی را تولید میکند، اما نمیتواند سود بالقوه زیادی از آن به دست بیاورد. چنین محصولی به منابع مکمل یک شریک بزرگتر نیاز دارد.
در بیشتر مواقع، میشود قراردادی را تنظیم کرد که امکان همکاری بین این شرکت نوپا و یک غول داروسازی را ایجاد کند. نتیجه اغلب یک مالکیت نسبتا دوستانه است که به نفع کسی تمام میشود که ایده نوآوری را ارائه کرده است.
برنده قطعی: این قسمت غیرمحتملترین سناریو را نشان میدهد، اما اگر اتفاق بیفتد، بیشترین ارزش از نوآوری به دست میآید. شرکتی که از ترکیب یک مزیت تکنولوژیک مطمئن بهره میبرد، بدون اینکه به داراییهای شرکت دیگری متکی باشد، در موقعیتی ایدهآل قرار گرفته است.
بازنده: این بدترین موقعیتی است که نوآور در آن قرار میگیرد. وقتی نه میتوانید از مالکیت حقوق معنوی خود بهره برداری کنید و نه داراییهای مورد نیاز برای بازاریابی نوآوری خود را تامین کنید، باید به فکر تعویق یا واگذاری اجرای نوآوری خود باشید. یک استراتژی مفید دیگر این است که با توجه به داراییهایی که نیاز دارید، بدون اینکه دیگر عرضهکنندگان یا رقبا باخبر شوند، موقعیتی قوی ایجاد کنید. ایجاد تیمهای خدماتی و فروش قبل از اینکه کالای جدید به بازار عرضه شود، در بلند مدت ارزان تر از اعتماد کردن به شرکایی خواهد بود که در آینده ممکن است علیه شما عمل کنند.
متاسفانه بسیاری از طرحهای ابتکاری دچار این وضعیت میشوند. اگر طرح ابتکاری شما راهاندازی شده، یک قرارداد که کشفیات و فرضیات شما را محدود میکند، بهترین روش است تا بلکه بتوانید از ایده خود درآمدی داشته باشید.
برنده احتمالی (ادغام): این وضعیت نشان دهنده میزان پایینتری از حفاظت از حقوق معنوی شما است که با داشتن قدرت بازار بر داراییهای مکمل، جبران میشود. اگر در این موقعیت میخواهید از تواناییهای خود بهره ببرید، ادغامسازی بهترین گزینه است. با توجه به اندازه جیبتان، تملک یک شرکت دیگر یا مشارکت با بنگاه دیگر باعث میشود بتوانید هنگام معرفی محصول جدید یا ایده نوآورانه به بازار، مهمترین داراییها را کنترل کنید. اگرچه رقبا باز هم ایده شما را کپی برداری میکنند، اما برای کپی کردن کلیه داراییهای مکملی که به کار گرفتهاید، به زحمت خواهند افتاد.
نکته: قبل از اینکه یک ایده یا محصول خلاقانه وارد بازار شود، فردی که آن را ارائه کرده باید حق مالکیت معنوی و داراییهای مکمل آن را در نظر داشته باشد
منبع: برترین ها
برگرفته از سایت باشگاه خبرنگاران