سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/138697527378971.jpg
بلندگوی معارضین
شنبه 93/6/8 ساعت 2:12 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
وقتی بیداری اسلامی مضر می‌شود! / خبری که از سایت هاشمی حذف شد
بلندگوی معارضین نشوید؛

وقتی بیداری اسلامی مضر می‌شود! / خبری که از سایت هاشمی حذف شد

نویسنده این مطلب، بیداری اسلامی را بی فایده و مضر دانسته و عنوان می‌دارد: «نه خیری از بیداری اسلامی دیدند نه خیری از بهار عربی» انگار این نویسنده عامل اصلی حضور داعش و نیز سرکوب مردم را بیداری اسلامی دانسته است.

به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز، چندی پیش در تارنمای رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، چند عنوان خبر و حاشیه نگاری مراسمات و نیز سخنرانی ایشان درج گردیده که حواشی زیادی ایجاد نمود. در این نوشتار بر آن هستیم تا با پرداختن به این حواشی تحلیلی از گفتمان تارنمای اطلاع رسانی دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی ارائه نماییم.

* وقتی بیداری اسلامی مضر می‌شود!

در یادداشتی که با عنوان حواشی دیدار مردم همدان با آیت الله هاشمی منعکس شد (1)، نویسنده این مطلب، بیداری اسلامی را بی فایده و مضر دانسته و عنوان می‌دارد: «نه خیری از بیداری اسلامی دیدند نه خیری از بهار عربی» انگار این نویسنده از جایگاهی در حال گفتگو است که با بررسی حوادث منطقه در چند سال اخیر، عامل اصلی حضور داعش و نیز سرکوب مردم را بیداری اسلامی دانسته و این بیداری را دست نشانده? دولت قبلی { دولت نهم و دهم } و ایجاد کننده? آن را این دولت دانسته است. القا گری که همه این حاشیه را در بردارد و به آن اشاره می‌نماید. اما این خبرنگار محترم باید حداقل نیم نگاهی به حوادث منطقه و مطالعه ای در این باب می‌داشت.

انقلابی که در کشورهای مختلف غرب آسیا صورت پذیرفته بود، انعکاس صدور رفتار انقلاب اسلامی در منطقه بود. اما این صدور با استقامت جریان استکباری و ژاندارم آن در منطقه { رژیم صهیونیستی } روبرو گردید. رفتاری که به فرموده? رهبری معظم انقلاب این چنین تحلیل می‌شود: «حالا ما گفتیم بیداری اسلامی در منطقه? شمال آفریقا و منطقه? عربی، علیه این تعبیر جبهه‌گیری شد که نه، این بیداری اسلامی نیست، ربطی به اسلام ندارد؛ معلوم شد که چرا، کاملاً ربط به اسلام دارد؛ خب، حالا به حسب ظاهر [آن را] خاموش کردند اما خاموش شدنی نیست. وقتی احساس وظیفه? اسلامی در یک ملتی به وجود آمد، احساس هویت اسلامی وقتی در یک ملتی به وجود آمد، به این آسانی‌ها نمی‌شود این را از بین برد؛ حالا گیرم یک دولتی سرکوب بشود یا برکنار بشود - یا با کودتا، یا با هر عارضه? دیگری - لکن آن روحی که در مردم به وجود می‌آید، آن خودباوری و خود بازیابی هویت اسلامی، این به این آسانی‌ها از بین نخواهد رفت و از بین هم نرفته است. امروز در همان مناطقی و در همان کشورهایی که بیداری اسلامی به وجود آمده بود، همچنان مثل دیگ جوشانی در حال غَلَیان است؛ این جور نیست که این بیداری از بین رفته باشد. این هم یکی از واقعیت‌های دنیا است؛ استقامت اسلامی اوج گرفته.»(2) این فرموده مشخص می‌کند که رفتار این خبرنگار و نویسنده حاشیه ساز نه تنها در حمایت از گفتمان بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی نیست، بلکه بلعکس مشکلات و آسیب‌های منطقه را در صدور انقلاب اسلامی و مقابله با نه شرقی و نه غربی دانسته است.

* تقلب کلید واژه فراموش نشده

نویسنده حاشیه فوق در بخشی دیگر از نوشته? خود، اشاره به حوادث فتنه? سال 1388 دارد و بیان می‌کند: «مردم ... حساب خود را با «حق‌الناسی با شورای نگهبان دارند»، صاف کنند!.»(3) استفاده? نویسنده محترم از کلیدواژه? حق‌الناس اشاره به بیانات رهبری در قبل از انتخابات سال 1392 و حق‌الناس بودن رأی مردم دارد. بیانی که این نویسنده به آن تکیه کرده و اشاره نموده از تضعیف رأی مردم از سوی شورای نگهبان است. هرچند این حاشیه نگار، اشاره مستقیم به هیچ یکی از رأی‌های مردم در نزد شورای نگهبان ندارد، ولی این شبهه را القا می‌کند که هنوز اعتقاد به تقلب شدن و نگه داشتن رأی ملت در نزد شورای نگهبان وجود دارد و هنوز جریان سبز اسرائیلی – امریکایی زنده است و بدنه? جامعه آن را به رسمیت می‌شناسد!

حال باید این نویسنده مشخص کند کدامین رأی در نزد شورای نگهبان مانده و کدامین حق‌الناسی از سوی این شورا صورت گرفته است؟؟ گفتمانی که نوشتار سایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به دنبال آن است، می‌تواند همان رفتار و کردار سران فتنه را به ذهن معطوف نماید و هم صدا با آنان هنوز به تخریب دستگاه انقلابی شورای نگهبان می‌پردازد.

اما آنچه که باید در نتیجه? این نوشتار اشاره کرد. توهین آشکار نویسنده? این تارنما به صدور انقلاب اسلامی، گفتمان اصلی انقلاب، بیداری اسلامی و شهدای این عرصه و نیز عدالت و تقوای شورای نگهبان است.

انتظار از تارنمای اطلاع رسانی آیت الله هاشمی آن بود که تارنمای مذکور با این حاشیه پرداز برخورد و مطلب مذکور را از صفحه خود حذف و همگان را به موضع اصلی انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی که آرمان امام امت و رهبری معظم انقلاب بود معطوف نماید، کاری که ظاهراً اکنون انجام شده است و خبری از مطلب مذکور در سایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست.

اما لازم است به گردانندگان آن درگاه اینترنتی متذکر شد که با انتشار چنان مطالب سخیفی، شان ریاست مجمع تشخیص و جمهوری اسلامی را به بازی نگرفته و جهت کسب بازدید و خوش‌آمد برخی جریانات خاص سیاسی، اقدام به انتشار هرگونه مطلبی با هر تیتر و محتوایی ننمایند؛ که حاصل آن به هیچ عنوان به نفع هیچ فرد معتقد به انقلاب اسلامی نیست.

 

پی نوشت:

1)     مسلمانان خیری از بیداری اسلامی ندیدند
(http://www.hashemirafsanjani.ir/content/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AE%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%86%D8%AF)

   منبع جایگزین: http://www.bornanews.ir/Pages/News-210327.aspx

2)     پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری : 15/12/1392

3)      مسلمانان خیری از بیداری اسلامی ندیدند 

 

منبع: فرهنگ نیوز



برچسب‌ها: اصلاح طلبان

به جهنم !
سه شنبه 93/5/21 ساعت 10:32 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )

از کجا به بعد نمی‌شود گفت به جهنم؟!  


دولت «اعتدل و تدبیر و امید» در گذر رویدادها و فرصت‌ها یک‌ساله شد. با احتساب تبلیغات قبل از انتخابات، رئیس‌جمهور و برخی نزدیکان وی در این دوره یکی دو ساله ادب و ادبیاتی را وارد فضای افکار عمومی کرده‌اند که در نوع خود قابل مطالعه است؛ چه از این منظر که نقش تربیتی اجتماعی- سیاسی دارد و چه از این چشم‌انداز که بعضا تند و نابه‌جا به نظر می‌آید. واقعیت‌های این یک ساله در جای خود سنگ محکی برای جدا کردن مرز ذهن‌گرایی فانتزی از واقع‌گرایی و سیاستگذاری معطوف به واقعیات است. منطقا رئیس دولت نمی‌تواند مانند 15-16 ماه قبل سخن بگوید و به واقعیت‌ها عنایت نداشته باشد. اما اگر همین واقعیت‌ها عرصه را بر ذهنیات و تصورات طیف حاکم بر دولت تنگ کند، آنگاه باید کدام روش ادبیات را برگزید؟ ادبیات اصلاح ادبیات و ذهنیات؟ ادبیات احترام به منتقدان در عین حفظ احترام خود؟ یا روش پرخاش و تندی و عصبانیت و اصطلاحا فرار به جلو؟
آیا معقول است که بگوییم «برخی سرشان را به پشت گرفته‌اند و می‌ترسیم اینها بخورند زمین»  اما پس از یک سال و نیم گفتن و گفتن و گفتن، سرمان را بگیریم عقب و فرار به جلو داشته باشیم و منتقدان سکوت اختیار کرده را تحریک کنیم که اینها مذاکره‌هراس و بزدل یا بی‌شناسنامه و افراطی و بی‌خبر از دنیا هستند و به جهنم که نگرانند؟! آیا امروز صورت مسئله بعد از مذاکرات زنجیره‌ای، خود مذاکره و مذاکره‌هراسی است؟ اگر قرار باشد افکار عمومی و صاحبان فکر و نقد نگاه لقمانی و ادب‌آموزی به ادبیات برخی مسئولان ارشد دولتی نداشته باشند، آیا باید اخلاق و ادب و اعتدال را از این پمپاژ خشم و خشونت کلامی و عصبانیت استدلالی بیاموزند؟ آیا منطق «دلایل قوی باید و معنوی- نه رگ‌های گردن به حجت قوی» همین منطقی است که دوستان پیشه کرده‌اند؟ به نظر می‌رسد این نوع ادب‌آموزی، حکایت همان آموزگاری است که به متعلمان می‌گفت «من که می‌گویم انف، پس شما چرا می‌گویید انف؟ شما نگویید انف، بگویید انف»! اما از اثرات منفی این ادبیات تند در ایجاد رادیکالیسم مذموم سیاسی و اجتماعی که بگذریم، باید راز این پرخاش را فهمید و راهی به تأویل این ادبیات جست.
رئیس‌جمهور محترم دیروز در جمع روسای نمایندگی‌های کشورمان در خارج گفته است «مردم در انتخابات 24 خرداد 92 به ما گفتند ما از افراط گریزانیم و به اعتدال پناه می‌آوریم. مردم به ما گفتند در برخورد با بیگانگان راه منطق و استدلال و مواضع شجاعانه و مدبرانه را در نظر گرفتن منافع ملی می‌خواهیم... اگر دچار محاسبه غلط شویم به پیروزی نمی‌رسیم یا با هزینه گزاف به پیروزی می‌رسیم. همان‌طور که در 8 سال دفاع مقدس هر جا محاسبه کردیم با هزینه کم پیروز شدیم و هر جا محاسبه نکردیم به فتح نرسیدیم... در کربلای 4 پیروزی به دست نیاوردیم که ناشی از نداشتن محاسبات لازم بود... به عنوان نمونه چند مورد از مذاکرات خود با مقامات کشورهای دیگر را در کتاب هسته‌ای آورده‌ام تا ترسوها آن را ببینند؛ چرا که یک عده به ظاهر شعار می‌دهند اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان می‌آید، می‌گویند ما می‌لرزیم؛ به جهنم، بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است. تعامل‌هراسی و مذاکره‌هراسی و مفاهمه‌هراسی غلط است. مقام معظم رهبری از تعبیر نرمش قهرمانانه استفاده کرده‌اند. نرمش  قهرمانانه‌هراسی هم غلط است. دلمان می‌خواهد با همه کشورهای جهان که بخواهند با ما رفتاری خوب داشته باشند و مخاصمه نکنند، ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم حتی آنهایی که سالیان دراز با آنها تنش داشته‌ایم.»
درباره این سخنان تأملاتی در میان است:
1- در کجای قانون اساسی قید شده که منتخبان انتخابات شاقول تشخیص معتدل‌ها از افراطی‌ها هستند؟ این سخن قبل از هر چیز چالش با درک و فهم گوینده آن است که بوی خودشگفتی و سوء تفاهم می‌دهد. آیا آن 49/7 درصد مردم که به دیگر نامزدها رای دادند افراط‌گرا بودند؟ یا آن 97 درصدی که به فاصله 9 ماه از انتخابات در رفراندوم انصراف از یارانه‌ها به خواسته وی «نه» گفتند، جزو افراطیون محسوب می‌شوند؟ آیا شخص رئیس دولت می‌تواند میزان و فرقان تشخیص اعتدال از افراط باشد؟ یعنی خدای نکرده آقای روحانی خود را معصوم  فرض می‌کنند؟!
2- راه به خطا برده‌ایم- اگر تعمد نداشته باشیم- که صورت مسئله امروز (محل نزاع بحث) را «مذاکره‌هراسی» معرفی کنیم و منتقدان محتوای مذاکره و نتایج آن را ترسو و بزدل بنامیم و به زور به جهنم بفرستیم! ما اکنون در ایستگاه پیش از سفر نیویورک یا مذاکرات ژنو و آن کولی‌بازی برخی رسانه‌های زرد نایستاده‌ایم بلکه اتفاقا مسئله بر سر همان محاسبه خطای مورد اشاره آقای روحانی است. دوستان امروز نمی‌توانند ادعا کنند که هنوز میوه ممنوعه مذاکره با شیطان بزرگ را نچشیده‌اند. از تماس تلفنی با اوباما تا چند ملاقات زنجیره‌ای با وزیر و معاونین وزیر خارجه آمریکا و تا بیان اینکه «من آقای اوباما را مودب و باهوش یافتم» و تا نوع نرمش‌هایی که قبل و بعد از توافق ژنو- قهرمانانه یا غیرقهرمانانه- از سوی همین دوستان به نمایش درآمد، باید راهی در دل کدخدا می‌گشود و نگشود. اینکه آقای روحانی و برخی دیپلمات‌ها با خوش‌گمانی- و محاسبه فاقد مبنا- ‌گفتند 3 ماهه می‌توانیم به توافق برسیم، به اعتبار این تصور دور از واقع بود که «مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپایی‌ها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند اما آمریکایی‌ها به قول معروف کدخدا هستند. پس اگر با کدخدا ببندیم راحت‌تر هستیم تا اینکه برویم سراغ مقام پایین‌تر» (دانشگاه شریف، 23 اردیبهشت 93). به مرور معلوم شد کدخدا خود نوکر اربابی به نام اسرائیل و صهیونیست‌هاست.
3- دوستان چرا با وجود تصوری که از نرمش داشتند و آن را اعمال کردند نتوانستند در وین 1 و 2 با کدخدا ببندند؟ آیا اینها از مدار اعتدال ادعایی خارج شدند یا شیطان بزرگ زبان مفاهمه انسانی را حالی نبود؟ تعداد سانتریفیوژها و ظرفیت غنی‌سازی مورد نیاز و تکلیف توسعه برنامه هسته‌ای بر اساس اولویت‌ها یا سرنوشت فردو و راکتور اراک به کنار، آیا در همین مذاکرات که کاملا از سوی تیم ایرانی برای داخل کشور سرّی نگه داشته شده، تکلیف لغو تحریم‌ها معلوم شده است؟! حتی تحریم‌ها پیشکش! رئیس‌جمهور محترم به یک سوال ساده و سرراست پاسخ روشن بدهند؛ کاری هم به احترام پاسپورت ایرانی نداریم: چرا بالغ بر 7 ماه است که دولت اوبامای مودب و اهل مفاهمه، به سفیر جدید ایران در سازمان ملل (آقای ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور) که نامزد شخص آقای روحانی است ویزا نمی‌دهد؟ مذاکره و مفاهمه‌ای که نتواند امر روتین و عادی معرفی سفیر یک کشور در مقر سازمان ملل را به سرانجام برساند، چه قدر محاسبه شده و شجاعانه است؟ به تعبیر دیگر نرمش تا کجا پذیرفتنی است و از کجا به بعد است که دیگر نمی‌شود گفت «به جهنم»!؟ بنابراین مسئله، مسئله تعامل‌هراسی و مفاهمه‌هراسی یا نرمش قهرمانانه‌هراسی نیست. اینکه «دلمان می‌خواهد با همه کشورها که بخواهند رفتار خوب با ما داشته باشند و مخاصمه نکنند ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم» قطعا مصداقش شیطان بزرگ نیست. اگر آمریکا می‌خواست، چالش هسته‌ای زودتر از 3 ماه حل می‌شد اما بالغ بر 10 سال است که آمریکایی‌ها نه با علی لاریجانی و سعید جلیلی و نه با روحانی و ظریف نتوانسته‌اند تعامل و تفاهم کنند چون رفتار فرعونی دارند.
4- شاید عجیب باشد که وعده توافق و بستن 3 ماهه پرونده هسته‌ای با وعده‌های 100 روزه گشایش اقتصادی هم‌آهنگ بود و توافق ژنو حول و حوش اولین سررسید وعده 100 روزه به هر طریق تدوین شد. اما اکنون که یک سال از تشکیل دولت محترم می‌گذرد دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت آن وعده 3 ماهه گشایش را تمدید می‌کند و وعده یک سال و نیم (18 ماه) بعد را برای رونق اقتصادی و خروج از رکود و تورم می‌دهد. یعنی عجالتا آن وعده 3 ماهه به 27 ماه (9 برابر وعده نخستین) تمدید شده است! البته اکنون دولتمردان خوش‌گمان واقع‌گراتر شده و برخلاف یک سال پیش تاکید می‌کنند که همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات نمی‌گذاریم. اما برای جبران این خطای فهم و اشتباه در محاسبه لازم نیست عصبانی شویم و به جای ابرو درکشیدن مقابل شیطان زبان‌ نفهم و مستکبر، دوباره به ناصحان دلسوز که چند ماه است سکوت کرده‌اند اهانت کنیم. این تندی همچنان تردید ایجاد می‌کند که آیا ما از آرزوگردی و ذهن‌پردازی به دامنه عقلانیت و تدبیر و اعتدال بازگشته‌ایم یا خیر؟ و آیا خدای ناکرده درصدد ساختن دشمن فرضی و انحراف افکار عمومی از واقعیت‌ها نیستیم؟! اکنون نمی‌شود گفت منتقدان نمی‌گذارند بلکه واقعیت این است که تعامل کذایی با شیطان بزرگ به حد امتناع رسیده است؛ همان که رئیس‌جمهور به نوعی درباره ماجرای غزه گفت و در همه جا مصداق دارد. «تا زمانی که بنیان سیاست خارجی آمریکا حمایت از ظلم است، امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد.»
آقای روحانی را باید فهمید. هم از آن جهت که بار سنگینی بر دوش دولت اوست و نیاز به یاری دارد؛ و هم از آن رو که برخی محاسبات استراتژیک وی در نسبت با گرگ‌های جهان درست از آب درنیامده است. در عین حال این درک و دریافت نیز باید در دولت پدید آید که شأن دولت پاسخگویی یا عذرآوری و اصلاح روند طی شده است نه خطابه‌های تبلیغاتی اهانت‌آمیز یا رجزخوانی‌های پیش انتخاباتی. البته اگر متلک و طعنه و اهانت به منتقدان می‌توانست موجب عمل به مثقالی از تعهدات دولتمردان شود، شاید این روش توجیه‌پذیربود اما اگر همین روش دولت را از وزانت و متانت بیاندازد و فقر استدلال را پیش بکشد، زیانبار است. بی‌انصافی‌های انتخاباتی و تبلیغاتی هرچه بود گذشت. دادن آدرس اشتباه و رقابت انتخاباتی به شیوه‌های غیراخلاقی و بی‌انصافانه هرچه بود با پرونده انتخابات بایگانی شد. اما بی‌انصافی بزرگ‌تر و زیانبارتر آن است که همان روش تزریق پندار و آدرس غلط به افکار عمومی را پیش ببریم و با واقعیت‌ها لجاجت کنیم یا توپ را از زمین دشمن برداشته و به زمین خودی بیاندازیم؛ یا با حقایق کشتی بگیریم، که فرموده‌اند هر کس با حق کشتی بگیرد، زمین می‌خورد. و خدا نکند که دولت محترم حتی پایش بلغزد چه رسد به اینکه زمین بخورد.


منبع: کیهان




دسته گلی دیگر
سه شنبه 93/5/21 ساعت 8:8 عصر | نوشته ‌شده به دست اBasij | ( نظرات )
وزارت ارشاد باز هم دسته گل به آب داد!

وزارت ارشاد باز هم دسته گل به آب داد!

مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد هفته گذشته طی حکمی ساعد مشکی را به عنوان دبیر یازدهمین دو سالانه جهانی پوستر تهران منصوب کرد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، در حالی که وزیر ارشاد در سخنرانی روز گذشته خود ادعا کرد: «قطعاً از بی‌تفاوت‌ها و مخالفان انقلاب حمایت نمی‌کنیم» مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد هفته گذشته طی حکمی ساعد مشکی را به عنوان دبیر یازدهمین دو سالانه جهانی پوستر تهران منصوب کرد.
 
این در حالی است که مشکی در سال 2009 به عنوان داور جشنواره «پوستر برای فردا» به داوری آثار ارائه شده در این جشنواره ضد ایرانی پرداخته بود. آثاری که در آن جمهوری اسلامی ایران را، نظامی مستبد و نقض کننده آزادی بیان معرفی می‌کردند. مشکی در حالی در کنار مرجان ساتراپی- کارگردان فیلم‌های ضد ایرانی پرسپولیس و خورش آلو با مرغ- داور این جشنواره بود که اروه متین، دبیر جشنواره با صراحت در گفتگوی خود با رادیو فردا- رادیو دولتی آمریکا- مورخ 20 مهر 1388 تأکید کرد: «اینکه پوستری برای فردا حتی آرم لوگوی خود را به رنگ سبز طراحی کرده است نشان دهنده یک حمایت ضمنی از حرکت آزادیخواهانه در ایران برای آزادی بیان است.» همچنین وبسایت این جشنواره از قول مرجان ساتراپی که در کنار ساعد مشکی به عنوان یکی از داوران جشنواره پوستر برای فردا انتخاب شده بود نوشت: «سی سال است که در ایران می‌گویند زنان اگر حجاب نداشته باشند کشور به سمت دموکراسی می‌چرخد. اما بزرگترین مشکل نبود سیمای آزادی بیان از همیشه تا هنوز است.»
 
گفتنی است آثار نمایش داده شده در این جشنواره که آقای مشکی داوری آن را برعهده داشت ضمن توهین آشکار به مسئولین جمهوری اسلامی، بارها و بارها بی‌شرمانه به پرچم مقدس کشورمان نیز اهانت شده بود که به دلیل رعایت شئونات اخلاقی مجاز به توصیف آن نیستیم. حال باید دید مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با چه توجیهی چنین فردی را به عنوان دبیر دو سالانه جهانی پوستر ایران برگزیده‌اند؟
 
پیش از این نیز وزارت ارشاد با اقداماتی غیرقابل توجیه نظیر دعوت از یدالله رؤیایی (شاعر فراری ضد انقلاب)، پرداخت هزینه کفن و دفن گروه زیرزمینی سگ‌های زرد، تقدیر از اشعار سیاه و ضد دفاع مقدس در جشنواره شعر فجر،‌انتشار کتاب‌های بحث‌برانگیز از نویسندگان ضد انقلاب و... نشان داده بود برخی مدیران و مشاوران این وزارتخانه هیچ دغدغه‌ای نسبت به دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن ندارند.
منبع: فرهنگ نیوز



 
لینک دوستان
دیگر موارد
کد موزیک آنلاین برای وبگاه