قسمت اول - رضاخان دوم
نکته در مورد بیانیه 16 بندی ربع پهلوی/
به گزارش بولتن نیوز، لزوم بررسی آن نیز از این جا نشأت میگیرد که جناب آقای رضا خان دوم، میراث دار سلطنتی است که در طول آن هزاران اتفاق ریز و درشت افتاده است و ایشان همانگونه که خود را میراث دار تاج و تخت میدانند و مشروعیت سیاسی خود را از آن جا تامین میکنند باید میراث دار اعمال پدر و پدر بزرگ خود نیز باشند و در عین حال بتوانند با شهامت و از خود گذشتگی در رسانه ها حاضر شده و اعمال پدران خود را مورد بررسی قرار داده و قبل از هر گونه ادعای تاج و تخت از دست رفته، به خیانت ها و جنایت های خاندان پهلوی اعتراف نمایند. در غیر این صورت، حتی به عنوان یک شهروند عادی این سرزمین هم حق اظهار نظر ندارند زیرا این سرزمین از آن کسانی است که دستشان به خون فرزندان مردم آغشته نشده است، نه کسانی که از خون جوانان وطن به نان و نوایی رسیدهاند.
در توضیح موضوع فوق الذکر سوالی از آقای رضا خان دوم داشتم و آن این که اگر شما فرزند محمد رضا نبودید، فرق شما با جوانان هم سن و سال خودتان در این کشور چه بود که با هزاران مشقت و جان کندن، تکه نانی برای سفرهی خالی خانوادهی خود فراهم کردهاند؟
اگر سلطنت و ریاست بر ملت را فره ایزدی و عطیهی خداوندی میدانید و معتقدید که حق شما خورده شده است، بهتر است بدانید که شما به غیر از نوهی یک غاصب تاج و تخت بیشتر نیستید و پدرانتان برای حفظ این تاج و تخت پوشالی غصب شده دستشان را به خون هزاران جوان و پیر این سرزمین آلوده ساختند.
اگر هر یک از مردمان زحمت کش این سرزمین به جای شما، میراث دار چنین جنایاتی بود، به گوشه ای میخزید و از فرط خجالت و حجب و حیا، حاضر نمیشد حتی در روی هم وطنان خویش نگاه کند تا چه رسد به این که ادعای ارث و میراث نیز داشته باشد. به هر حال به مفاد اعلامیهی 16 ماده ای منشور «شورای ملی ایران» که رضا خان دوّم از امضاکنندگان و تهیه کنندگان آن است نگاهی میاندازیم با ذکر این نکته که آقای ربع پهلوی دیر یا زود ناچار هستند تا نسبت به مواردی که ذکر خواهد شد ابراز انزجار و برائت نمایند تا لااقل به عنوان یک شهروند ایرانی از حقوق سیاسی و اجتماعی در داخل ایران بهره مند شوند. هر چند که برخی از بادمجان دور بشقاب چین های از وطن گریخته هنوز هم در رویاها و توهمات شبانهی خود ایشان را فرزند اهورایی ایران، شاهزاده، شاه و ... میدانند.
همچنین باید متذکر شد که این بیانیه اولین و آخرین بیانیه ای نیست که امضای ایشان در آن دیده میشود. اخیراً در مورد بسیاری از موارد مطروحه در ایران از دریاچه ارومیه تا وضعیت جزایر سه گانه و حتی قضیه 16 آذر! و وضعیت نان و پنیر و شیر و ... اقدام به صدور بیانیه نمودهاند که از نقطه نظر سیاسی تجزیه تحلیل ویژه ای را میطلبد.
و اما بررسی متن بیانیه شورای ملی ایران از این قرار است:
1- اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوبه 10 دسامبر 1948)، کنوانسیون ها و میثاق های آن
اعلامیهی جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ها و میثاق های آن متن شناخته ناشده ای برای ما ایرانیان نیست. چند موضوع اساسی در این ارتباط همچنان فکر بنده را به خود مشغول داشته است.
اول این که ضمانت اجرایی این منشورها و کنوانسیون ها و ... چیست؟
دوم این که برخورد چندگانهی غرب با این منشورها و کنوانسیونها چگونه قابل توجیه است؟
سوم این که آیا بدون ضمانت اجرایی میتوان این شعار را قبول نمود؟ حال ضمانت اجرایی شورای ملی ایران چه خواهد بود؟ کدام یک از افراد حاضر در این شورا دارای پیشینهای سالم هستند؟
2- حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ایران و همبستگی ملی ایرانیان.
تمامیت ارضی ایران در طول انقلاب اخیر نه تنها از بین نرفته بلکه بر خلاف دورهی پهلوی که بحرین را نیز از دست دادند، رو به ترقی بوده و اقوام گوناگون در وفاق کامل به سر بردهاند و همچنین ابعاد و جهات مرزی به دقت روشن شده و نقشه برداری گشته و در طول تاریخ ایران هیچگاه چنین دقیق و پا برجا نبوده است. البته اگر برخی از آقایانی که نامشان در میان امضاء کنندگان این بیانیه میباشد من جمله شخص آقای پهلوی بتوانند سر از آخور بیگانگان درآورند و موجبات تحریک اقوام نگردند.
3- کشور ایران متشکل از اقوام مختلفی است که ملت یگانه ایران را تشکیل میدهند. ما به برابری حقوقی کامل شهروندان ایران، صرف نظر از قوم، نژاد، رنگ، اعتقادات مذهبی و سیاسی و فرهنگی اعتقاد داریم.
کسانی که به وجود اقوام گوناگون در یک چهارچوب جغرافیایی معتقدند نمیتوانند آنها را تحت عنوان کلی «ملت ایران» خطاب نمایند. آیا بهتر نبود مینوشتید ملل ساکن در مملکت محروسهی ایران؟ هر چند که نوشتن چنین متنی نشانگر غصبی بودن تاج و تخت از طرف پدران ربع پهلوی خواهد بود.
4- مخالفت با هرگونه حمله نظامی خارجی علیه ایران،
تا جایی که به خاطر داریم و از خارج نشینان و لابی های خود آقای ربع پهلوی در تلویزیون های برون مرزی خودمان شنیده ایم، این آقایان بارها و بارها به آمریکا پیشنهاد حمله به ایران را داده اند و در تلاش بوده اند تا ایران را نیز همانند افغانستان و یا به سرنوشت عراق دچار نمایند.
برای نمونه هم می توانید به خاطر آورید که کدام تلویزیونها روز شمار حمله به ایران را در برنامه خودشان گنجانیده بودند. حتی جناب آقای نوری زاده که اتفاقاً از طرفداران علیحضرت ربع پهلوی نیز بودند، خانم کاندولیزا رایس را با لقب «کاندی جان»!!! خطاب نموده و از این که چرا بوش و «کاندی جان» ایشان در حمله به ایران تعلل به خرج می دهند، گله و شکایت داشتند.
حالا برخی از همین لابی های فشار برای حمله به ایران، در کنار آقای ربع پهلوی از مخالفت خودشان به حمله به ایران دم می زنند. جناب آقای پهلوی، اگر کسی قصد حمله به ایران را داشته باشد، جوانان وطن حاضر به ایثار و فداکاری هستند اما راضی به کرنش در مقابل شما نخواهند بود. ... ادامه در قسمت دوم