مهدی جهانتیغی- گروه بین اللمل رجانیوز: ارزیابی راهبردی حادثه غم انگیز شهادت 14 تن از ماموران جان برکف مرزبانی در یکی از مناطق مرزی سراوان در جنوب شرق حاوی نکات قابل تاملی می باشد که به نظر میرسد بیارتباط با تغییر رویکرد محسوس دولت یازدهم نسبت به دولت امریکا نبوده باشد.
به گزارش رجانیوز، در حالیکه از مدتها قبل از حوادث تروریستی ، جلوگیری از مبدل شدن پاکستان به حیاط خلوتی برای تروریست های فعال در جنوب شرق، یکی از محورهای اصلی گفتگوهای دیپلماتیک ایران و پاکستان بوده است، این درحالیست که با کارشکنی آمریکایی ها هیچگاه این گفتگوها به نتایج عملی و کامل برای فشار به تروریست ها منجر نشده است. چنانکه طی سالهای اخیر آمریکا اصلی ترین عامل فشار به پاکستان برای عدم مقابله قاطع با ترویست های مخالف ایران بوده تا بتواند یک نیروی فعال و دارای قابلیت انجام عملیات تروریستی را در کنار مرزهای ایران و برای فشار داخلی به ایران تحت فرمان خود آماده به خدمت داشته باشد.
از سوی دیگر گروههای فعال تروریستی در بلوچستان پاکستان که با محوریت ضد ایرانی فعالیت میکنند مورد حمایت آمریکاییها بوده و در تمامی جنایت این گروهها در سالهای اخیر در جنوب شرق ایران دست چدنی آمریکا قابل مشاهده بوده است.
اسناد غیر قابل انکار منجمله اعترافات عبدالمالک ریگی و دیگر اشرار دستگیر شده در اینباره گویای این مطلب است. عمده ماموریت ویژه این گروهها ناامنی نقطهای و فشار به ایران برای تعدیل در مواضع منطقهای و سیاست خارجه بوده است. آنچه که مسلم است پررنگتر شدن این حوادث در ماههای اخیر – دستگیری چندین عامل انتحاری- و مخصوصا حادثه دیروز عصر سراوان نشان میدهد که آمریکاییها همزمان با مذاکرات، در حال جابجایی گزینههای درون بسته فشار به ایران را به صورت تاکتیکی میباشند.
این در حالی است که اصلی ترین عامل حوادث تروریستی جنوب شرق در ترویج افکار وهابیت نهفته است. توجیه اعتقادی وهابیون برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی زیربنایی ناامنیهای سیستان و بلوچستان است. و با این وجود، دولت جدید هیچ موضعی نسبت به اجرایی کردن طرح نظارت بر حوزه های علمیه اهل سنت سیستان و بلوچستان تاکنون مطرح نکرده است. ضمن آنکه علائمی دیده می شود که برخی رویکردهای امنیت محور در این استان و زیر بناییی مسائل امنیتی قربانی و تحت ناثیر برخی بده و بستان سیاسی برخی نزدیکان دولت با چهرههای مسئله دار مذهبی سیستان و بلوچستان شده است.
سوال اساسی این است که در مذاکره با آمریکا، رویکرد غیرصادقانه و دشمنی جویانه آمریکا در مواجه با ایران میزان اعتماد تیم سیاست خارجه را تا چه حد تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ آیا می توان تن به مذاکره داد در حالیکه دیگر رویکردهای آمریکا را نادیده گرفت؟ و آیا اینک نمیتوان این سوال جدی را مطرح کرد که نوع مواجهه ماههای اخیر با امریکا و نشان دادن نقطه ضعف در مقابل چماقهایی که این کشور برای مردم ایران بلند کرده است، سبب طمع امریکا برای فعال کردن چماقهای جدیدی شده است که پرونده آن مدتها پیش بسته شده بود؟ منبع: رجانیوز