خاتمی راست می گوید، مراقب ترورهای سازماندهی شده جدید باشید
به گزارش مشرق، حمید رسایی نماینده مردم تهران طی یادداشتی در هفته نامه 9 دی نسبت به ادعاهای اخیر خاتمی واکنش نشان داد که متن این یادداشت را از نظر می گذرانید: هفته گذشته خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس جمهور را سازماندهی شده دانسته و گفته است: "این جریانات سازماندهی شده است نه خودسر. اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات میشود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد. وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مسئول است که این امر را پیگیری کنند." به جای قضاوت عجولانه باید به آقای خاتمی حق داد که ترور سعید حجاریان را سازماندهی شده دانسته و امروز نیز نگران تکرار همان ترورهای سازماندهی شده است. با این تذکر که جناب خاتمی سال 88 همه واقعیت را نمی گوید بلکه بخشی که به نفع این جریان هزار لایه است را بیان می کند!
هفته گذشته رئیس دولت اصلاحات، حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس جمهور را سازماندهی شده دانسته و گفته است: "این جریانات سازماندهی شده است نه خودسر. اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات میشود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد. وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مسئول است که این امر را پیگیری کنند."
بلافاصله این مواضع با استقبال بلندگوهای استکبار و انتقاد برخی از رسانه های داخلی و از جمله رسانه های منتقد وی مواجه شد. رادیو صدای آمریکا با عنوان خاتمی: "اگر با جریانهای تخریبی برخورد نشود به ترور ختم میشود" و تلویزیون بی بی سی فارسی با تیتر "هشدار خاتمی نسبت به بازگشت ترور" به استقبال موضعگیری خاتمی رفتند.
به نظرم در باره این اظهار نظر خاتمی نباید زود قضاوت کرد بلکه با بررسی مستند سوابق موضوع، می توان به این نتیجه رسید که بخشی از ادعای خاتمی صحیح و منطبق بر واقعیت است.
ترور سال 78 سازماندهی شده بود یا خودسرانه؟
در حقیقت اشاره خاتمی به واقعه ترور سعید حجاریان است که در ماه های پایانی سال 78 اتفاق افتاد. خاتمی در آن ایام هم با صدور نامه ای اعلام کرد : "معتقدم مسأله عمیق تر است و به لحاظ روان شناختی باید پیگیری شود و با یک حرکت وزین فرهنگی برای ریشه یابی این نوع خشونت ها و جلوگیری از آن به عمل آید." وی همچنین در نامه ای به وزیر اطلاعات وقت از وی خواست تا با عنایت به تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر برخورد قاطع و سریع با عوامل این ترور، چشم فتنه بیرون آورده شود.
یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی اما پس از مدتی در این باره اعلام کرد : "اهداف این افراد بر اساس احساسات شخصی و تشخیص فردی آنان استوار است و از نظر ما وابستگی خارجی و وابستگی جناحی برای آنان متصور نیست. از نظر ما این افراد گروهی خودسر هستند که با انگیزه ماجراجویانه و احساساتی اقدام به این کار کردند."
اما واقعیت قصه ترور سعید حجاریان چه بود؟ آیا واقعا بر اساس ادعای امروز آقای خاتمی سازماندهی شده بود؟ آیا جریان سیاسی خاصی در پشت آن قرار داشت؟ یا نظر وزیر اطلاعات وقت درست و ترور حجاریان سازماندهی شده نبوده بلکه خودسرانه بوده. بنده معتقدم که بر خلاف بسیاری از مواضع آقای خاتمی، ادعای ایشان درست و نظر وزیر اطلاعات وقت وی که ترور سعید حجاریان را خودسرانه دانسته بود غلط است.
قضاوتى غیر منصفانه
سال 78 و پس از واقعه قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه پس از سوء قصد به سعید حجاریان، اظهار نظرهاى مختلفى درباره ماهیت گروه ترور و مسأله صدور فتواى ترور بر زبانها جارى شد. در این جنگ روانى نیز سعى شد تا مسأله ترور را همانند قتلهاى زنجیرهاى و کوی دانشگاه به یک فکر و اندیشه اى دینى گره بزنند و به شخص و گروه خاصى منتسب کنند. در اولین حرکت، روزنامه صبح امروز که مدیر مسئول آن ترورشده بود، نوشت: "من تروریستها را می شناسم ... آنها نیروى نظامى نبودند، دست به اسلحه نبردند و شلیک نکردند، بلکه فتوا دادند و حکم صادر کردند." (26 اسفند 78)
بیست روز پس از این اظهار نظر، در حالى که هر روز بر حجم این اتهامات در روزنامه ها افزوده مى شد و شخصیت هاى دلسوز سیاسى مى بایست آن را کنترل مى کردند، محمد سلامتی، عضو فعال سازمان غیر دینى مجاهدین انقلاب و دبیر کل آن اعلام کرد: "کسانى که با انگیزههاى ایدئولوژیک دست به ترور مىزنند، به مجوز شرعى نیاز دارند." علاوه بر وی در تیتر برخی رسانه ها اعلام شد: "دیگرانى بودند که تصمیم گرفته و مجوز دادند و بعد عدهاى اجرا کردند."
تمام این سخنان - که به گوشه کوچکى از آن اشاره شد - در حال و هواى روزهاى نخست پس از ترور مطرح شد، امّا سخنى که پس از نُه ماه از طرف آقاى حجاریان در یک مصاحبه مطبوعاتى عنوان شد، شاید غیر منصفانهترین سخن و حتى کینه جویانه بود. وى در پاسخ به سئوال خبرنگارى که پرسید هیچ تصور مى کردید روزى توسط چنین افرادى ترور شوید؟ گفت: "نه، انتظار نداشتم. از جریانهاى داخلى انتظار نداشتم. گاهى درباره گروههاى برانداز خارجى فکر مىکردم، امّا در باره اینها نه. زیرا کسى که ادعاى دیندارى مىکند براى این کارها باید حجت شرعى داشته باشد. فکر نمىکردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد، چون در اسلام ترور حرام است. اسلام اجازه ترور نمىدهد."
جالب این است که آقاى حجاریان در پاسخ به سئوال دیگرى، وقتى خبرنگار مىپرسد: آیا ضاربین شما حکم داشتند و شما در جریان قرار گرفتید؟ مىگوید: "خیر. من دنبال نکردم ببینم حکم داشتند یا نه، امّا آدم متدین براى حرکات خود - مخصوصاً قتل نفس - باید جواز شرعى داشته باشد وگر نه دین دارىاش بى معنا مىشود. مگر اینکه فکر کنیم اینها ضارب نبودند، یا در دیندارىشان شک کنیم. والا آنهایى که قبل از انقلاب هم دست به ترور زدند، مثل فداییان اسلام و مؤتلفه، بالاخره از جایى جواز گرفتند. امام جواز ترور نمى داد، حتى در زمان شاه. من فکر مىکنم کسى که ادعاى دیندارى مىکند، از امام تبعیت مىکند، بنابر این چنین کارى را انجام نمىدهد." (روزنامه ایران: 27 آذر 79)
سئوال این است که چرا آقاى حجاریان در آن ایام ادعا مى کرد این کار توسط گروههاى داخلى نظام انجام شده و چرا آن گروه را رسماً نام نمىبرد؟! وى مىگوید: "فکر نمىکردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد ..." سئوال این است که وى از کجا پى برده بود عالمى اجازه ترور را صادر کرده است؟! چرا از آن عالم سطح بالا نام برده نمی شد؟! چرا به طور جدى در دیندارى عاملان ترور شک نمىکند؟ اشخاصى که قبل از ترور وى، چند عملیات مجرمانه دیگر نیز داشتهاند! سئوال این است که چرا آقاى حجاریان در باره "وجود مجوز شرعى ترور" در این گروه با قاطعیت سخن مىگوید، امّا در خصوص عدم دیندارى عاملان ترور با تردید و شک؟!
نوار تهدید، جعبه سیاهى که هرگز رمز خوانى نشد!
یک روز پس از ترور سعید حجاریان، در تاریخ 23 اسفند 78، شوراى اسلامى شهر تهران در اقدامى عجولانه، خبر از کشف نوارى داد که در آن سعید حجاریان تهدید به ترور شده بود! رئیس شوراى شهر، گوینده نوار را از همفکران و مرتبطین با سردار نقدى و حجتالاسلام والمسلمین روح اللَّه حسینیان معرفى کرد و بسیارى، چون روزنامه «هم میهن» این نوار را جعبه سیاه ترور حجاریان نامیدند.
شاید آن روز، هیچ کس فکر نمى کرد که پخش این نوار و مانور سیاسى روى آن، بعدها تبدیل به یک معضل و مشکل براى کسانى شود که قصد داشتند ترور را به یکى از منتقدان دلسوز خود نسبت دهند.
تهیه کننده نوار که رضا احمدى - جوانى 21 ساله - نام داشت، از آنجا که آدرس و نشانى خود را در نوار اعلام کرده بود! یک روز پس از تحویل نوار به شوراى امنیت ملى - در تاریخ 25 اسفند - دستگیر شد و به مدت 100 روز در بازداشت بسر برد. وى پس از آزادى از زندان، خبرى را در مطبوعات فاش کرد که هرگز به شکل صریح و شفاف تکذیب نشد! و جعبه سیاه ترور سعید حجاریان، همچنان در هالهاى از ابهام باقى ماند و علامت سئوال به وجود آمده، هرگز محو نشد!
و امّا داستان نوار چه بود
یک ماه پس از ترور سعید حجاریان، على رغم وجود اختلافات داخلى میان اعضاى شوراى شهر در خصوص پخش یا عدم پخش محتویات نوار تهدید، خانم صدیقه وسمقى به عنوان عضو کمیته تحقیق و پیگیرى ترور آقاى حجاریان، هنگامى که از روند تحقیقات گزارش مىداد، از کشف این نوار سخن گفت: "قرار است این نوار در جلسه امروز پخش شود و پس از پایان جلسه نیز، نوارِ تکثیر شده به هر یک از خبرنگاران اختصاصى شورا تحویل مىشود." (رسالت: 24 فروردین 79)
در همین هنگام یکى از پرسنل روابط عمومى شورا ضبط کوچکى را در مقابل میکروفون قرار داد و دقایقى از صداى فرد تهدید کننده نوار را پخش کرد. گروه اجتماعى روزنامه صبح امروز متن پخش شده را چنین گزارش مىکند: "اینجانب رضا احمدى، عضو گروه فداییان اسلام و همچنین عضو هیأت مؤسس حزب سازمان فدایى ولایت فقیه هستم. جناب آقاى سعید حجاریان! از دیدگاه حزب جوانان فداییان ولایت فقیه و دیدگاه فداییان اسلام، به دلایل زیر محکوم به ضدیت با ولایت فقیه و مرتد هستید و سابقه شما نشان مىدهد با ولایت فقیه ضدیت دارید.
1 . امضا نکردن فرم التزام به ولایت فقیه در هنگام انتخابات شوراهاى اسلامى.
2 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولایتى "فشار از پایین و چانه زنى از بالا".
3 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولایتى "فتح سنگر به سنگر نظام" یعنى سپاه، نیروى انتظامى، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، مجلس و نهاد رهبرى.
4 . ایجاد جنگ روانى و تخریب یکى از چهرههاى شاخص انصار حزب اللَّه، یعنى حاجآقا..." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)
پس از پخش قسمتى از نوار تهدید، به علت مخالفت تعدادى از اعضاى شوراى شهر و به وجود آمدن درگیرى لفظى میان برخى از اعضاى شورا، از ادامه پخش نوار جلوگیرى شد. خانم صدیقه وسمقى که ظاهراً از برخى اخبار پشت پرده این نوار بىاطلاع بود و بر پخش آن اصرار مىورزید، در برابر اظهار مخالفت برخى دیگر از اعضاى شوراى شهر مىگوید: "چرا این نوار را معضل کردید؟ اصلاً محرمانه نبوده. این شخص، خود را نواب صفوى زمان مى داند و حاضر است این را همه جا بگوید. افکارى که در این نوار هست، در جامعه و پشت بلندگوهاى عمومى ترویج مىشود. این نوارى است که به حجاریان داده شده و محرمانه نبوده و ما ممنوعیت و محدودیت براى انتشار آن نداریم." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)
جالبتر از موضع گیرى منفعلانه این عضو شوراى شهر تهران، برخورد دو عضو دیگر این شورا نسبت به انتشار این نوار بود. آقاى حکیمىپور و اصغرزاده - این دو نام را به خاطر بسپارید - در مصاحبه هاى مختلف که در خصوص مسأله ترور سعید حجاریان داشتند، همواره بر اهمیت یک نکته خاص تأکید مىکردند و آن سندیت این نوار براى نشان دادن "بخش فرهنگى و تفکر سیاسى ترور" بود!
ابراهیم اصغرزاده در همان روزهاى نخست پس از ترور، در این باره گفت: "این نوار به جز سندیت امنیتى و اطلاعاتى، سندیت سیاسى هم دارد و نشانگر آن است که یک تفکر خشن، زمینهساز این قبیل تهاجمات به ملت است. ما در یک موقعیت جدى براى تسویه حساب قطعى با خشونت و تفکر خشونت هستیم." و امّا احمد حکیمىپور، به اندازه ابراهیم اصغرزاده براى جعبه سیاه ترور، اهمیت اطلاعاتى و امنیتى قائل نبود، بلکه اساساً آن را فقط براى بررسى بخش فرهنگى و تبلیغى خشونتگرایان مفید مىدانست! او نیز در مصاحبه با روزنامه صبح امروز گفت: "آن نوار بیشتر از این جهت مهم است که تفکرى را که پشت جریان خشونت است، نشان مىدهد. ما دنبال این نیستیم که چه کسى این نوار را پر کرده است! چون کسانى کهآن را پر کردهاند، در این حادثه خاص دخیل نبودهاند. منتها از این نوار مىتوان بخش فرهنگى خشونت را شناسایى کرد که اینها با چه استدلالهایى با مخالفین خود مبارزه مىکنند و خونآنها را حلال مىکنند! ما دنبال این هستیم که آن بخش فرهنگى و تبلیغى خشونتگرایان را از این نوار بررسى کنیم." (صبح امروز:3 اردیبهشت 79)
البته احمد حکیمىپور پیش از این در مصاحبه دیگری گفته بود: "این نوار روز بعد از ترور حجاریان (!) در اختیار ما قرار گرفت. ما نیز بلافاصله آن را در اختیار مقامات مسئول قرار دادیم. کسانى که این نوار را پر کردند، بلافاصله دستگیر شدند و هیچ ارتباطى با تیم ترور نداشتند." (روزنامه فتح: 9 فروردین 79)
جعبه سیاهی که هنوز هم معضل اصلاح طلبان شده
پخش خبر "نوار تهدید" و یا "جعبه سیاه" ترور، به طور ناخواسته تبدیل به یک معضل شد! احمد حکیمىپور ادعا مىکرد که نوار یک روز پس از ترور در اختیار شورا قرار گرفته، امّا عابدینى و اصغرزاده، دو عضو دیگر شورا معتقد بودند که نوار بیست روز پیش از ترور در اختیار شورا قرار گرفته است. (صبح امروز: 25 اسفند 79) البته این قول درست بود چرا که تهیه کننده نوار پس از آزادى از زندان ادعا کرد که چند ماه قبل از ترور، نوار را به حجاریان تحویل داده و در زمان تحویل نوار، آقایان حکیمىپور و اصغرزاده حضور داشتند!
پس از درگیرى لفظى برخى از اعضا درباره انتشار این نوار و تحویل آن به مطبوعات، جلسه غیر علنى تشکیل شد، امّا این نوار، هرگز در اختیار خبرنگاران قرار نگرفت! یک عضو مؤثر شوراى شهر که سوابق فعالیتهاى متعدد سیاسى دارد، براى به فراموشى سپردن این نوار به خبرنگاران گفت: "کارى که در شوراى شهر انجام شد، یک عمل اشتباه بود. زیرا انتشار این نوار که از مغز علیل عدهاى خودسر و قانونشکن تراوش کرده است، برخلاف مصالح عمومى و ملى است! چرا که در این نوار، فرد تهدید کننده، خودش را منتسب به جاهایى کرده است که براى ما ثابت شده این انتسابات صحیح نیست و اینها قصد تعریض به مقدسات جامعه ما را داشتهاند و لذا نبایستى حرفهاى این نوار به عنوان مستند مورد عمل قرار گیرد." (رسالت: 24 فروردین 79)